نام دریاچه ای که از باقی مانده دریای قدیمی تتیس به وجود آمده است
نام دریاچه ای که از باقی مانده دریای قدیمی تتیس به وجود آمده است را از سایت نکس درجه دریافت کنید.
بازمانده دریای عظیم باستانی تتیس
بیتردید معضلات محیط زیستی از هیچ سنخیتی با دیگر معضلات حقوقی سیاسی موجود در این دریا برخوردار نیست. محیط زیست عرصه وسیعی از تبادلات اکولوژیک و بیولوژیک دریا و خشکی را در بر میگیرد که فراتر از عرصه مرزهای سیاسی جغرافیایی حتی میتواند اثرات خود را در هزاران کیلومتر دورتر از منطقه نیز بر جای بگذارد بنابراین توجه ویژه علمی اجتماعی در این عرصه، پیامدهای منفی متصور را تا حد امکان محدود خواهد کرد.
دریای مازندران به عنوان بزرگترین دریاچه دنیا، بازمانده دریای عظیم باستانی تتیس است که میلیونها سال پیش پس از تغییر و تحولات کره زمین و تشکیل اقیانوسها از میان رفت و سه دریای سیاه، آرال و کاسپین (مازندران) بازمانده آن دریا هستند.
این دریا با مساحت 737 هزار کیلومترمربع در عمیقترین نقطه 980 متر ژرفا دارد و در حالی که بیش از 30 رود بزرگ و کوچک به این دریا میریزد، حدود 75 درصد آب آن از طریق رود ولگای روسیه تامین میشود. وجود سفرههای غنی نفت و گاز در بستر و حاشیه این دریا و بهرهبرداریهای گسترده از این حوزهها در طول قرن گذشته که عمدتا از سوی کشور شوروی سابق و کشورهای تازه استقلال یافته آن انجام گرفته، منشاء آلودگیهای بسیاری در منطقه شده است.
براساس گزارش دفتر محیط زیست دریای کاسپین (CEP) به دلیل ویژگیهای طبیعی دریا، بیشترین آلودگیها به سمت جنوب دریا و سواحل ایران انتقال مییابد.
ویژگیهای طبیعی دریای مازندران به گونهای است که تمام سطح شمالی آن در بخشهای عمدهای از سواحل کشورهای روسیه و قزاقستان در طول 4 ماه سال (دسامبر تا مارس آذر تا فروردین) از لایه یخی به ضخامت 40 تا 50 سانتیمتر پوشیده میشود و بر این اساس وجود جریانهای طبیعی آب به سمت جنوب یعنی سواحل ایران بخش عمده آلودگی را بر ایرانیان تحمیل مینماید.
دریای مازندران زیستبومی منحصر به فرد
دریای مازندران به عنوان یکی از باارزشترین زیستبومهای آبی جهان به دلیل محصور بودن از 4 طرف و نبودن خروجی عمده، از محیط زیست شکنندهای برخوردار است. وجود 854 گونه جانوری و بیش از 500 گونه گیاهی در محدوده بومسازه این دریا و بویژه 6 گونه ماهیان خاویاری که بیش از 85 درصد ذخایر جهانی و بیش از 95 درصد از مصرف خاوریار جهان را شامل میشوند معروفترین جانداران این دریا را تشکیل میدهند.
گفتنی است از میان 114 گونه و 63 زیرگونه از انواع ماهیان دریای مازندران، 78 گونه و زیرگونه در نزدیکی سواحل ایران زندگی میکنند و بیشترین آسیبها را از پیامدهای زیستمحیطی ناشی از آلودگی فعالیتهای دیگر کشورهای ساحلی متحمل میشوند.
سواحل ایرانی دریای مازندران عرصه وجود جلگهها و تالابهای متعدد و معروف بینالمللی است که از آن جمله میتوان به تالاب میانکاله و تالاب انزلی اشاره کرد که به عنوان ذخایر منحصر به فرد و ارزشمند بیوسفر (زیستکره) از سوی سازمان ملل متحد ثبت شدهاند و به عنوان بخشی از 59 منطقه بینالمللی ذخایر طبیعی جهان، مکانی بسیار مهم و حیاتی برای زمستانگذرانی میلیونها پرنده مهاجر در گونههای مختلف است.
معضلات انسانساخت محیط زیستی دریای مازندران
فعالیتهای نفتی کشورهای حاشیه دریا از عمدهترین منابع تولید آلودگی در این دریا محسوب میشوند. هماکنون بیش از 1000 حلقه چاه نفت و 100 سکوی نفتی عمدتا توسط جمهوری آذربایجان فعال هستند که سالانه بیش از 15000 تن آلودگی نفتی فقط از حوضچههای نفتی آذربایجان وارد این دریا میشود. (مجله علمی بندر و دریا شماره 74) از مهمترین منابع ورود آلودگیهای نفتی جمهوری آذربایجان به دریای مازندران میتوان به تاسیسات بزرگ صنعتی و نفتی واقع در شبهجزیره آبشوران اشاره کرد.
علاوه بر این رود ولگای روسیه با 3700 کیلومتر طول و دبی سالانه 325 کیلومتر مکعب به عنوان مسیر اصلی تخلیه پسابهای کارخانجات صنعتی روسیه محسوب میشود و رود اورال روسیه هم با بیش از 1800 کیلومتر طول، نقش عمدهای را در آلودهسازی دریای مازندران به عهده دارند.
گسترش فعالیتهای نفتی، صنعتی بویژه در روسیه و آذربایجان، آلودگیهای ناشی از هیدروکربورهای نفتی همراه آلودگی فلزات سنگین، مواد شیمیایی پایدار، تخریب سواحل، شکار بیرویه و صید خارج از ظرفیت آبزیان، فاضلابها و مواد زاید جامعه شهری همراه نوسانات ادواری سطح آب دریا که باعث زیر آب رفتن اراضی و تاسیسات ساحلی میشوند، بیشترین خسارتهای زیستمحیطی را به سواحل ایران وارد میآورند.
نوسانات ارتفاع آب دریای مازندران
آب دریای مازندران به دلیل بسته بودن و راه نداشتن به آب دریاهای آزاد، تحتتاثیر شرایط ویژه اقلیمی محیطی نوسانات متعددی را به خود دیده است.
براساس اسناد و نقشههای تاریخی، رود جیحون در ورارود پیش از حمله مغول به ایران به دریای مازندران میریخت و همین مساله موجب آن میشد که حجم آب این دریا، بسیار بیشتر از میزان کنونی بوده باشد.
بر اساس اسناد و نقشههای تاریخی موجود در آن دوران، دریاچههای آرال و کاسپین یکی بوده و قسمت عمدهای از صحراهای بین این دو دریاچه کنونی در آن دوران از آب پوشیده شده است. پس از این که مسیر رود جیحون از سوی سپاهیان مغول تغییر یافت، دریاچه آرال از دریای کاسپین جدا شد و همین موضوع کاهش سریع سطح 2 دریا را به دنبال داشت....
طی 30 سال گذشته، سطح آب دریای مازندران به میزان قابل توجهی بالا آمده که برآوردهای موجود، میانگین افزایش 2 متر را نشان میدهد. دلایل مختلفی که از سوی پژوهشگران برای این افزایش مطرح شده است؛ عبارتند از :
1- ذوب شدن یخهای قطبی و انتقال آب یخهای ذوب شده به دریای کاسپین از طریق رودهای ولگا و اورال
2- فعل و انفعالات بستر دریا و انتقال آبهای زیرزمینی
3- بستن سد بر دهانه خلیج قره بغاز که به همین دلیل از ورود و تبخیر آب دریا به این خلیج در جمهوری ترکمنستان جلوگیری شده است تا از زمینهای خشک شده آن برای کشت پنبه استفاده شود.پیشبینیهای علمی موجود، گویای این مهم است که سطح آب دریای مازندران در طول 10 سال آینده 1.5 متر بالاتر خواهد آمد که این موضوع با توجه به گرم شدن زمین و رشد بیش از پیش ذوب شدن یخهای قطبی قابل پیشبینی است.
فرجام سخن این که کشور ایران با تراکم جمعیتی بالا و علاوه بر آن تراکم تاسیسات شهری گسترده در سواحل دریای کاسپین در مقایسه با دیگر کشورهای ساحلی از بیشترین آسیبپذیری در برابر معضلات محیط زیستی این دریا برخوردار است.
از این روی، باید توجه کافی به این نکته مبذول شود که فعالیتهای ناهمگون با مطالعات زیستمحیطی که از سوی دیگر کشورهای ساحلی دریای مازندران به اجرا درمیآید، بیشترین خسارتها را بر بومسازه منحصر به فرد و شکننده ساحلی ایران وارد آورد و از آنجا که این مهم از تاثیرات صرف زیستمحیطی فراتر رفته است و معضلات اقتصادی اجتماعی متعددی را برای ساکنان سواحل ایرانی این دریا به دنبال میآورد لذا هر گونه تصمیمگیری در زمینه سرنوشت حقوقی و سهمبندی این دریا باید با در نظر گرفتن حقوق زیستمحیطی ایرانیان و اتخاذ راهکارهایی برای جبران هرگونه خسارت غیر قابل پیشبینی متصور در آینده صورت پذیرد.
دکتر میرمهرداد میرسنجری
منبع مطلب : jamejamonline.ir
مدیر محترم سایت jamejamonline.ir لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
دریای خزر
دریای خَزَر،[۲] یا دریای مازَندَران[۳][۴] پهنهای آبی است که از جنوب به ایران، از شمال به روسیه، از غرب به روسیه و جمهوری آذربایجان و از شرق به جمهوریهای ترکمنستان و قزاقستان محدود میشود. دریای خزر در گذشته بخشی از دریای تتیس بود که اقیانوس آرام را به اقیانوس اطلس متصل میکرد. اخیراً برخی برای اشاره به این دریا در زبان فارسی از عبارت «دریای کاسپی» هم استفاده کردهاند و برخی حتی نام انگلیسی/فرانسه «کاسپین» (با پسوند غربی -ian) را در نوشته فارسی خود وارد کردهاند.[۵][۶][۷][۸][۹][۱۰][۱۱][۱۲][۱۳] این نام در زبان فارسی سابقه کاربرد ندارد.
این دریا که گاهی بزرگترین دریاچه جهان و گاهی کوچکترین دریای خودکفای کره زمین طبقهبندی میشود، بزرگترین پهنه آبی محصور در خشکی است. طول آن حدود ۱۰۳۰ تا ۱۲۰۰ کیلومتر و عرض آن بین ۱۹۶ تا ۴۳۵ کیلومتر است. سطح دریای خزر در حدود ۲۸ متر پائینتر از سطح دریاهای آزاد است.
قسمت شمالی این دریا بسیار کمعمق است. بهطوریکه تنها نیم درصد آب دریا در یکچهارم شمالی دریا قرار دارد و عمق آن بهطور میانگین کمتر از ۵ متر است. حدود ۱۳۰ رودخانه به این دریا میریزند که اکثر آنها از شمال غربی به دریا میپیوندند. بزرگترین آنها رود ولگا است که هر سال بهطور میانگین ۲۴۱ کیلومتر مکعب آب را وارد دریای خزر میکند. رودهای کورا ۱۳، اترک ۸٫۵، اورال ۸٫۱ و سولاک ۴ کیلومتر مکعب آب را سالانه وارد دریا میکنند.
طبیعت بسته خزر آن را منزلگاه جانوران و گیاهان منحصر به فردی کردهاست، اما در عین حال موجب شده تا در مقابل آلودگیهای کشاورزی و صنعتی و نفتی بسیار آسیبپذیر باشد. از منابع مهم دریای خزر ذخایر نفت و گاز موجود در زیر بستر دریا و همچنین انواع ماهیان خاویاری را میتوان نام برد.
نامها
در سال ۱۳۶۱ دولت نام دریای مازندران را نام رسمی اعلام کرد، ولی در بخشنامه دولتی سال ۱۳۸۱ نام رسمی دریای شمال ایران در مکاتبات فارسی دریای خزر و در مکاتبات انگلیسی دریای کاسپین (Caspian Sea) اعلام شد.[۱۴] ایرانیان از ۱۳۱۶ این دریا را مازندران مینامند. نام دریای مازندران و دریای خزر در ۵۰ سال گذشته در رسانههای گروهی ایران رایج بودهاست. با این وجود، نام رسمی و بینالمللی دریای شمال ایران در همه زبانها کاسپین و معادلهای آن است. همانگونه که در مورد بسیاری دیگر از عوارض جغرافیایی جهان رایج است برای این دریا نیز نامهای متفاوتی در زمانهای گوناگون استفاده شدهاست؛ ولی «دریای هیرکان» و «دریای کاسپی» از نظر تاریخی مطرح تر بودهاست.[۱۵] واژهٔ کاسپین، نمونهٔ انگلیسی شدهٔ واژهٔ کاسپی است. پسوند "an" در انتهای واژهٔ انگلیسی Caspian یک افزونهٔ انگلیسی است که نظیر آن در پایان واژههای Russian (روسی)، Mexican (مکزیکی)، American (آمریکایی) و غیره یافت میشود.
دریای خزر
در هیچیک از نوشتههای مؤلفان شرقی و غربی دوران پیش از اسلام، نامی از «خزر» برای دریای شمال ایران دیده نشدهاست. در نوشتههای مؤلفین اسلامی، این دریا در کنار نامهای دیگر، خزر هم نامیده شدهاست. در آغاز سدهٔ هفتم میلادی، قوم خزران در دشتهای سفلای رود تِرِکْ و رود ولگا و شمال قفقاز سکنی داشتند.[۱۶] به عبارت دیگر این قوم در بین شمالغربی این دریا و دریای سیاه سکونت داشتند. خزرها به همراه دیگر اقوام بیابانگرد شمال قفقاز، در زمان ساسانیان، بارها و بارها به سرزمین ایران تاخت و تاز میکردند و پس از حضور کوتاه مدت خود معمولاً به دست سپاه ساسانی از مرزهای ایران بیرون رانده میشدند. این قوم همواره با بیزانس بر ضد ایران همپیمان بود.[۱۷] بنای استحکامات بزرگی چون شهر دربند در شمال قفقاز در عهد ساسانیان، که برای جلوگیری از خزران صورت گرفت، هنوز پا برجاست.[۱۸] و کوتاه سازی دست ایرانیان[۱۹] از این دریا برمیگردد.[۲۰] تا پیش از حمله عرب به قفقاز، در اسناد دیده نشده که این دریا را «دریای خزر» بنامند. اما این که خزران از ناحیه رود کورا قفقاز جنوبی را مورد حمله قرار میدادند، این تصور را در ذهن فاتحان عرب ایجاد کرد که دریای شمال ایران را دریای خزر بنامند. دریاهای سیاه و آزوف هم در روزگار فعالیت خانات خزر، خزر نامیده شدهاند.[۲]
دریای مازندران
ایرانیان از ۱۳۱۶ این دریا را مازندران مینامند. نام دریای مازندران و دریای خزر در ۵۰ سال گذشته در رسانههای گروهی ایران رایج بودهاست. در سال ۱۳۶۱ دولت نام دریای مازندران را نام رسمی اعلام کرد.[۲۱]شاهزاده مسعود میرزا ظلالسلطان ملقب به ظل السلطان که از شاهزادگان قاجار و بزرگترین پسر به سن بلوغ رسیده ناصر الدین شاه بود که در دوران جوانی مدتی حاکم مازندران بود. وی در خاطرات خود آوردهاست: وقتی در بلده در اردوی همایونی بودم، دستورالعملی به جناب بهاء الملک وزیر من و من مرحمت فرمودند که میانکاله را ضبط کرده قلعه ای بسازیم، و در او ساخلو بگذاریم. این میانکاله همان شبه جزیره آبسکون است که شرحش را نوشتیم. یکی از اسامی این دریای مازندران را دریای آبسکون نیز میگویند.[۲۲]
دریای طبرستان
دریای طبرستان نام دیگری است که در منابع کهن آمدهاست. در اسنادی که در مؤسسات تاریخشناسی روسیه است آمده که نوجین زیس در قرن دوازدهم نوشتهاست که ایرانیان این دریا را قرنها دریای تبرستان میخواندند، ولی چون واژهٔ مازندران میان بومیان تبرستان جایگزین گشته، آن را دریاچهٔ مازندران میخوانند،[۲۳] علیرغم اینکه نام مازندران بسیار کهن است اما نام دریای مازندران برای اولین بار در دویست سال اخیر رایج شدهاست. نام دریای مازندران و دریای خزر در ۵۰ سال گذشته در رسانههای گروهی ایران رایج بوده و در سال ۱۳۶۱ دولت نام دریای مازندران را نام رسمی اعلام کرد. اما همچنان هر دو نام بهطور متناوب بکار میرفت. دومین همایش، همایش ژئوماتیک اردیبهشت ۱۳۸۲ سازمان نقشهبرداری کشور دبیرخانه کمیته یکسانسازی نامهای جغرافیایی .[۲۴][۲۵]
هیرکان (گرگان)
دریای گرگان یا دریای ورکانه یکی از دو نام این دریاچهٔ بزرگ در عهد هخامنشیان و همچنین اشکانیان است که در واقع یک ساتراپی (شهربانی یا در واقع استانداری امروزین) بودهاست.[۲۶]
دریای کاسپین (کاسپی)
به باور عنایتالله رضا، در کتاب نام دریای شمال ایران، نام امروز برای این دریا، دریای کاسپین است.[۱۵] که البته کاسپین شکل اروپایی نام کاسپی و ناهماهنگ با اصول زبان فارسی است.
«کَسپین»، «کاسپین»، «کاسپیس» یا «کاسپیش»…، اصطلاحاتی هستند که در بسیاری از زبانهای غربی و حتی در زبان عبری، برای دریای شمال ایران به کار میرود. کاسپیها مردمانی سفیدپوست بودند که از هزاره دوم پیش از میلاد تا دوره ساسانی، مکتوبها و اشارههایی به حضور آنها در منطقه اشاره شدهاست. کاسپین، صفت وصفی یا نسبتی در زبانهای انگلیسی و فرانسوی است برای «کاسپی» است. اگر بخواهیم بهصورت مفرد با پسوند فارسی، آنرا تلفظ کنیم، به دلیل گرفتن «یای نسبت» باید «کاسپی» بگوییم و آوردن شکل کاسپین در فارسی نادرست است، همانگونه که بقیهٔ کشورها این دریای را با پسوند خود بیان میکنند. نام دریایٔ «کاسپی» در زبان یونانی Kaspia Thalassa، لاتینی Mare Caspium و در آلمانی Caspisches see در انگلیسی Caspian Sea است.[۲۷]
پیشینه
این دریا در گذشته بخشی از دریای تتیس بود که اقیانوس آرام را به اقیانوس اطلس متصل میکرد. از حدود ۵۰ تا ۶۰ میلیون سال پیش به تدریج راه این دریا ابتدا به اقیانوس آرام و سپس به اقیانوس اطلس بسته شد. در سال ۱۹۵۲، شوروی رود دُن و ولگا را با ایجاد آبراهی مصنوعی به هم پیوست تا کشتیهای کوچک بتوانند از دریای خزر به دریای آزوف و دریای سیاه بروند. بدینسان دریای خزر دوباره به دریاهای آزاد راه یافت.
ویژگیها
سطح دریای خزر پائینتر از سطح دریاهای آزاد است و اکنون (ابتدای سده بیستویکم) ۲۶٬۵ تا ۲۸ متر پایینتر از سطح دریا است. خط ساحلی دریا حدود ۷ هزار کیلومتر، مساحت آن ۳۷۱ تا ۳۸۶ هزار کیلومترمربع (یک و نیم برابر خلیج فارس) و حجم آب آن نیز ۷۸۷۰۰ کیلومتر مکعب است.
این دریاچه با طول تقریبی ۱۲۰۰ کیلومتر و عرض متوسط ۳۲۰ کیلومتر و مساحت ۴۳۸۰۰۰ کیلومتر مربع و حجم ۷۷۰۰۰۰ کیلومتر مکعب بزرگترین دریاچه آب نسبتاً شیرین جهان است. باریکترین عرض آن ۲۲۰ کیلومتر بین شبه جزیره آبشوران و دماغه کواولی و عریضترین بخش آن حدود ۵۴۵ کیلومتر در شمال آن قرار دارد، کم عمقترین ناحیه این دریاچه ۲۵ متر در منطقه شمالی است و عمیقترین مناطق در قسمت مرکزی و جنوبی واقع شدهاست که در بعضی از مناطق جنوبی ۹۰۰ الی ۱۰۰۰ متر عمق دارد، سواحل این دریاچه جمعاً ۶۳۷۹ کیلومتر است که حدود ۹۲۲ کیلومتر آن در خاک ایران واقع شدهاست و وسعت حوزة آبگیر آن ۳۷۳۳۰۰۰ کیلومتر مربع است که ۲۵۶۰۰۰ کیلومتر مربع آن در خاک ایران قرار دارد. این دریاچه ۲۸ متر پائینتر از سطح اقیانوسها است و بنا براین هیچگونه خروجی از این دریاچه وجود ندارد.[۲۸]
.۸۱٪ آب ورودی این دریا را رود بزرگ ولگا تأمین میکند. عمق آن از شمال به جنوب افزایش مییابد. میانگین ژرفای این دریاچه در ناحیه شمالی کمتر از ۱۰ متر، در بخش میانی بین ۱۸۰ تا ۷۸۸ متر و در بخش جنوبی که آبهای کناره ایران را تشکیل میدهد به ۹۶۰ تا ژرفای ۱۰۲۵ متری نیز در ناحیه جنوبی این دریاچه گزارش شدهاست. جهت جریان آب این دریاچه از سمت شمال غربی به جنوب شرقی است. دریای خزر از ۵۷۵ نوع گیاه، ۱۳۳۲ گونه جانور و ۸۵۰ نمونه ماهی برخوردار است؛ و ۹۰ درصد خاویار جهان از این دریای صید میشود. مهمترین ویژگی اقتصادی خزر، نفت و گاز است نفت در خزر سال ۱۳۰۲ / ۱۹۲۳ در باکو کشف شد. ذخایر اثبات شده نفت در این دریای ۳۲ میلیارد بشکه میباشد و این یعنی حدود ۴ درصد از کل ذخایر نفت خاورمیانه. ذخایر احتمالی نفت این حوزه نیز در حدود ۱۶۳ میلیارد بشکه دیگر برآورد شدهاست. .[۲۹]
جهت جریان آب این دریاچه از سمت شمال غربی به جنوب شرقی است. همین جهت جریان و ژرفای زیاد آب در کرانههای ایران که باعث کندی حرکت جریان میشود منجر به تجمع انواع آلودگیهای این دریاچه در سواحل ایران به میزانی بیش از کرانههای دیگر کشورها میشود.
این دریا، محیط زیست گرانبهاترین ماهیهای دنیا است. در بخش جنوبی دریای مازندران و رودخانههایی که به آن میریزند یعنی سواحل مربوط به ایران، ۷۸ گونه و زیرگونه ماهی یافت میشود. از مهمترین رودخانههایی که به این دریا میریزد میتوان از سفیدرود (ایران) و پیلورود (رود بزرگ) و رودخانه هراز نام برد. دریای مازندران یکی از بومشناختهای آبی جهان است که محیطی مناسب برای زندگی و رشد مرغوبترین ماهیهای خاویاری جهان است. ۹۰ درصد صید ماهیان خاویاری مختص به این دریای است. .[۲۹] دریاچه خزر جز دریاچههای آب نسبتاً شیرین محسوب میشود
رژیم حقوقی و مناقشات بینالمللی
دریای خزر گرچه قرنهاست که دریا نامیده میشود ولی به هیچ دریایی بهطور طبیعی متصل نیست؛ بنابراین رژیم حقوقی ویژه و منحصربهفرد خود را داشته و دارد. اگر دریای خزر را دریاچه بدانیم در آن صورت مشمول کنوانسیون ملل متحد در مورد حقوق دریاها نمیشود و رژیم حقوقی آن باید بر اساس توافق کشورهای ساحلی دریای خزر تعیین شود.
تا پیش از فروپاشی شوروی و اضافه شدن کشورهای نوبنیاد آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان به کشورهای ساحلی دریای خزر، وضعیت حقوقی دریای خزر به وسیلهٔ معاهدات ۱۲۰۷ / ۱۸۲۸، ۱۳۰۰ / ۱۹۲۱ و ۱۳۱۹ / ۱۹۴۰ میان ایران و روسیه و بعدها ایران و شوروی، مشخص شده بود.
براساس قرارداد ترکمانچای (بهسال ۱۲۰۷ / ۱۸۲۸)، ایران از داشتن نیروی دریایی در دریای خزر محروم شده بود. .[۲۹] اما در عهدنامه دوستی ایران و روس (بهسال ۱۳۰۰/ ۱۹۲۱) به تساوی، به ایران و شوروی حق کشتیرانی جنگی و غیر آن داده شد و در قرارداد بازرگانی و دریانوردی (۱۳۱۹ / ۱۹۴۰) جزئیات رژیم دریانوردی مشخص گردید. این معاهدات، هیچ اشارهای به چگونگی استفاده از منابع بستر دریا را مطرح نمیکنند.
در سال ۱۹۹۱، روسیه و ایران خواهان آن بودند که کشورهای ساحلی دریای خزر بهطور مشاع از این دریا بهرهبرداری کنند در حالی که سه کشور دیگر دریای خزر خواهان تقسیم آن بودند. در ۲۱ دسامبر ۱۹۹۱، جمهوریهای شوروی سابق با امضای اعلامیه آلماآتا متعهد شدند که به قراردادهای شوروی با دیگر کشورها پایبند باشند.[۳۰]
روسیه در سال ۱۹۹۸ موضع خود را تغییر داد و در سال ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱ با قزاقستان و سپس با آذربایجان پروتکل دو جانبهای را تعیین کرد که با وصل کردن دو سر نقاط ساحلی این دو کشور عملاً حدود ۲۷ درصد دریا سهم قزاقستان و حدود ۱۹ درصد دریا سهم روسیه میگردد. سهمی حدود ۱۸ درصد هم با همین فرمول برای آذربایجان در نظر گرفته شده و در واقع ۶۴ درصد بستر دریا را این سه کشور میان خود تقسیم کردهاند اما ایران و ترکمنستان این نوع تقسیمبندی دو جانبه را به رسمیت نپذیرفتهاند و نظام تقسیم دریا را غیرقابل قبول میدانند.[۲۸]
مناقشات راجع به میزان مالکیت این دریای بین کشورهای هم جوار، در طول دو دهه گذشته جریان دارد. کشورهای هم جوار شامل ایران، آذربایجان، ترکمنستان، روسیه، وقزاقستان هستند. سه مسئله اصلی در این مناقشات، منابع (نفت و گاز)، تحدید حدود آبی سطح و بستر دریا و سهم ماهیگیری این کشورها است.[۳۱]
حمل و نقل
دریای خزر در مسیر ترانزیت شمال اروپا و آسیا با جنوب قرار گرفته و یکی از محورهای کریدور شمال-جنوب باشد. این دریاچه همچنین از طریق رود ولگا و کانال کانال ولگا-دن به آبهای آزاد متصل شدهاست.
منابع دریای خزر
پژوهشها نشان میدهد حجم ذخایر تخمین زده شده نفتی در دریای خزر حدوداً برابر با ۵۰ میلیارد بشکه و ذخایر گاز طبیعی تأیید شده هم برابر با ۲۵۷ هزار میلیارد فوت مکعب بودهاست؛ که این ارقام ۴٪ از ذخایر گاز و نفت دنیا را تشکیل میدهد. پیشبینی میشود با ادامه فعالیتهای اکتشافی، ظرفیت بهرهبرداری نفت این منطقه ۱۸۴ میلیارد بشکه و ظرفیت برداشت گاز از آن هم ۲۹۳ هزار میلیارد فوت مکعب افزوده شود.[۳۲]
همچنین ۹۰ درصد خاویار جهان از این دریا صید میشود. اما صید بیرویه این ماهی سبب گشتهاست که بنابر گفته دانشمندان ۹۰ درصد از تعداد این ماهیان در یک قرن اخیر کاسته شود.[۳۳]
آذربایجان در سال ۱۹۹۴ قراردادی برای استخراج نفت با کنسرسیومی مرکب از شرکتهای آمریکایی، بریتانیائی، روسی، نروژی، ترکی و سعودی امضا کرد و در نوامبر همان سال قراردادی هم با ایران بست تا ایران را هم در این کنسرسیوم شریک کند اما آمریکا با این استدلال که شرکتهای آمریکایی اجازه ندارند با ایران همکاری کنند آذربایجان را ناگزیر به لغو این قرارداد کرد.[۳۰]
به گزارش اداره اطلاعات انرژی آمریکا (EIA)، در سال ۲۰۱۱، آذربایجان ۵۶۲ میلیارد، روسیه ۱۷ میلیارد و ترکمنستان ۱ میلیارد فوت مکعب گاز در دریای خزر استخراج کردند در حالی که ایران در دریای خزر گاز استخراج نکرد. در سال ۲۰۱۲، آذربایجان روزانه ۸۹۰ هزار بشکه، ترکمنستان ۴۶ هزار بشکه، روسیه ۶ هزار بشکه و قزاقستان ۳ هزار بشکه نفت در دریای خزر استخراج کردند در حالی که سهم جمهوری اسلامی در استخراج نفت صفر بودهاست.[۳۰]
منابع انرژی
دریای خزر دارای ذخایر عظیمی از سوختهای هیدروکربنی میباشد. کشور جمهوری آذربایجان، عمده برداشتکننده منابع انرژی این دریا میباشد. در سال۲۰۱۲، جمهوری آذربایجان روزانه ۸۹۰ هزار بشکه نفت از حوزه جغرافیایی خود در دریای خزر استخراج میکرد. رتبههای بعدی را ترکمنستان با ۴۶ هزار بشکه، روسیه با ۶ هزار بشکه و قزاقستان با ۳ هزار بشکه نفت، به خود اختصاص میدهند. این در حالی است که کشور ایران، در این منطقه هیچگونه برنامه عملی در خصوص برداشت نفت و گاز تدوین نکردهاست و تنها به مطالعه و نقشهبرداری اکتفا کردهاست که دلیل آن را میتوان در اتکای ایران به منابع عظیم و قابل اتکای نفت و گاز موجود در خلیج فارس عنوان کرد.[۳۴]
این دریا از نظر منابع نفت و گاز بسیار غنی است و ذخایر نفتی آن حدود ۱۷ تا ۳۵ میلیارد بشکه برآورد میشود. بخشی از نفت دریاچه که از میدان نفتی باکو پایتخت جمهوری آذربایجان برداشت میشود از طریق خط لوله باکو-تفلیس-جیهان به سواحل مدیترانه منتقل میشود.[۳۵]
آلودگی
آلودگی معضلی جدی و خطرناک برای این دریای پهناور میباشد بهطوریکه با ورود سالیانه ۱۲۲ هزار و ۳۵۰ تن آلودگی از کشورهای حاشیهٔ دریای خزر به ویژه آلودگی ناشی از عملیات اکتشاف و استخراج نفت، محیط این دریا را آلوده کرده و گونههای زیستی این دریا را در معرض خطر جدی قرار دادهاست.[۳۶]
در کنار آلودگیهای روزافزون دریای خزر، تکثیر نوعی شانه دار مهاجم موسوم به «نمیوپسیس» در آبهای خزر طی سالهای گذشته ضربه سنگینی بر اکوسیستم این دریا وارد کردهاست. تکثیر این شانه دار مهاجم که از پلانکتونها تغذیه میکند، باعث کاهش چشمگیر پلانکتونها که منبع تغذیه ماهیهای کوچک، خصوصاً کیلکا ماهیها شده و زنجیره غذایی آبزیان را به هم زدهاست. کاهش ۱۰ برابری ماهیهای کیلکا در خزر که خود منبع تغذیه آبزیان بزرگتر هستند، باعث افت چشمگیر جمعیت ماهیان خاویاری و فک دریای خزر شدهاست. مهمان آخوندوف، رئیس انستیتوی پژوهشهای آبزی پروری وزارت اکولوژی و منابع طبیعی جمهوری آذربایجان به خبرگزاری ترند میگوید که بر اساس نمودار آماری چند ساله، تعداد کیلکاها در جنوب خزر ۸ تا ۱۰ برابر و در نواحی میانی دریا ۵ تا ۶ برابر کاهش یافتهاست.[۳۷]
دگرگونیهای حجم و سطح آب دریا در گذشته
دریای خزر امروزی باقیمانده دریایی است پهناور که از دریای سیاه تا دریاچه آرال گسترش داشته. این دریاچه در گذشته چند بار بخاطر رشد حجم دوباره به دریای سیاه و دریاچه آرال وصل شده. چنین حالتی آخرین بار پس از اتمام عصر یخبندان انجام شد و دریای خزر به دریای سیاه وصل شد. دریای خزر هرگز با اقیانوسها مرتبط نبوده زیرا هنگام اتحاد با دریای سیاه، این دریا به اقیانوس متصل نبوده.
مساحت دریای خزر در قرن بیستم کاهش پیدا کردهاست:
نگارخانه
منابع
جستارهای وابسته
پیوند به بیرون
منبع مطلب : fa.wikipedia.org
مدیر محترم سایت fa.wikipedia.org لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
خیلی سایت چرتی دارید جواب اصلی رو ننوشتید