ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی چند جمله دارد
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی چند جمله دارد را از سایت نکس درجه دریافت کنید.
سعید جعفری
جمله پایانی به دو صورت معنی میگردد:
۱- که تو راهنمای من هستی [ تو: نهاد / راهنما: مسند/ ام(من): مضاف الیه / یی: مخفف”هستی”]
۲- که تو به من راه را نمایی (نشان دهی ) [تو: نهاد/ ام(من): متمم/ راه: مفعول/ نمایی: فعل]
بازگردانی: ای پادشاه (خداوندا) نام تو را بر زبان میآورم؛ زیرا تو پرورگار پاک هستی. فقط در راهی که تو به من نشان میدهی گام میگذارم.
پیام: یادکرد خداوند
۲- همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم / همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
قلمرو زبانی: همه: فقط، تنها / درگاه: بارگاه / جستن: جستجو کردن (بن ماضی: جست، بن مضارع: جو) / فضل: بخشش، کرم / پوییدن: تلاش، رفتن، حرکت به سوی مقصدی برای به دست آوردن و جست و جوی چیزی / توحید: یکتایی / سزا: سزاوار و شایسته (بن ماضی: سزید، بن مضارع: سز) / قلمرو ادبی: جویم، پویم، گویم: جناس ناهمسان / سجع / همه، تو: تکرار، واژه آرایی / واج آرایی: تکرار صامت “ت”
بازگردانی: فقط بارگاه تو را جست وجو میکنم. تنها در پی فضل و بخشش توام. فقط توحید و یگانگی تو را بر زبان میآورم؛ زیرا که تو سزاوار توحید و یگانگی هستی.
پیام: یادکرد صفات خداوند
۳- تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی / تو نماینده فضلی تو سزاوار ثنایی
قلمرو زبانی: حکیم: دانا به همه چیز، دانای راست کردار / عظیم: سترگ / کریم: بخشنده، بزرگ منش / رحیم : بسیار مهربان / نماینده: نشان دهنده،. نشانه، نماد / ثنا: ستایش، سپاس(هم آوا: ثنایی، سنایی) / قلمرو ادبی: تو: تکرار / واج آرایی: تکرار صامت “ت” و مصوتهای “و” و “ی”
بازگردانی: تو حکیم و بزرگ و بخشنده هستی.تو دارای فضل و بخشش بی نهایت و سزاوار حمد و ستایش میباشی.
پیام: یادکرد صفات خداوند
۴- نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی / نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
قلمرو زبانی: وصف: توصیف / فهم: درک، دریافت / شبه: مانند / وهم: گمان، پندار، خیال / قلمرو ادبی: آرایه “موازنه “، رشته انسانی / فهم، وهم: جناس ناهمسان / جمله “نتوان شبه تو گفتن “: تلمیح به “لیس کمثله شیء”
بازگردانی: توصیف تو را نمیتوانم برشمرد؛ زیرا در فهم و ادراک محدود انسان نمیگنجی. نمیتوان مانندی برایت آورد؛ زیرا تو حتی به وهم و خیال نیز در نمیآیی.
پیام: وصف ناپذیری خداوند
۵- همه عزّی و جلالی همه علمی و یقینی / همه نوری و سروری همه جودی و جزایی
قلمرو زبانی: همه: فقط، سراسر / عزّ: عزیز شدن، ارجمندی / جلال: بزرگواری، شکوه، از صفات خداوند که به مقام کبریایی او اشاره دارد / یقین: امری که واضح و ثابت شده باشد / سرور: شادی، خوشحالی / جود: بخشش، سخاوت، کرم / جزا: پاداش کار نیک / قلمرو ادبی: ترصیع، رشته انسانی / همه: تکرار / واج آرایی: تکرار مصوت “ای” و مصوت کوتاه “و”
بازگردانی: تو تمامی عزّت و بزرگواری و علم و یقین و نور و شادمانی و بخشش و پاداش هستی.
پیام: یادکرد صفات خداوند
۶- همه غیبی تو بدانی، همه عیبی تو بپوشی / همه بیشی تو بکاهی، همه کمی تو فزایی
قلمرو زبانی: غیبی: پنهان / غیبی، عیبی: جناس ناهمسان / همه غیبی تو بدانی: اشاره به “عالم الغیب”بودن خداوند / پوشیدن: پوشاندن (فعل دووجهی) / همه عیبی تو بپوشی: اشاره دارد به “ستار العیوب ” بودن خداوند / بیشی: افزونی. زیادی / بکاهی: از مصدر “کاستن”: کم کنی(بن ماضی: کاست، بن مضارع: کاه) / فزایی: بیفزایی. زیاد و افزون کنی / قلمرو ادبی: بیشی، کمی: تضاد / بکاهی، فزایی: تضاد / ترصیع، رشته انسانی / همه، تو: تکرار / تلمیح به آیه ” تعزّ من تشاء وتذلّ من تشاء”(خداوند)هر که را بخواهد عزیز میگرداند وهر که را بخواهد ذلیل) / واج آرایی: تکرارمصوت”ای”
بازگردانی: (خداوندا) تو به تمام امور غیبی و ناپیدا آگاه هستی و همه عیبها را میپوشانی. کم و زیاد شدنها به دست توست.
پیام: دانایی و پرده پوشی خداوند
۷- لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید / مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
قلمرو زبانی: مرجع “ش” در “بودش”: سنایی (جهش ضمیر) / بود: باشد (بن ماضی: بود، بود: بو) / قلمرو ادبی: لب و دندان: تناسب، مجاز از “کل وجود”/ سنایی: نام هنری سراینده / مگر: ایهام، امید است، شاید / آتش، دوزخ: تناسب / / روی: چاره، امکان، راه، ایهام تناسب
بازگردانی: همه وجود سنایی یگانگی تو را میگویند. امید است (شاید) برای او (سنایی) از آتش دوزخ [راه]رهایی باشد.
پیام: ستایش خداوند
حکیم سنایی غزنوی (۴۷۳-۵۴۵ قمری)
منبع مطلب : www.jafarisaeed.ir
مدیر محترم سایت www.jafarisaeed.ir لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
ستایش: ملکا ذکر تو گویم
در این مناجات، بیشتر به برشمردن صفات خداوند توجه شده است.
کاربرد «تو» و «ی» ضمیر مفرد مخاطب در ابیات، صداقت و صمیمیتی در شعر ایجاد کرده است.
۱- ملکا ذکر تو گویم که تو پاکیّ و خدایی نروم جز به همان ره که تواَم راه نمایی
* مَلِک: پادشاه، صاحب مُلک * مَلَک: فرشته * مُلک: قلمرو، سرزمین * مِلک: آنچه در تصرف کسی باشد مثل زمین، خانه و ...
* ذکر: یادکردن، در اینجا ستایش * «ی» در پاکی و خدایی: «ی» اسنادی است. * «و»: حرف ربط است
* نمایی: نشان میدهی، فعل مضارع از مصدر «نمودن»: نشان دادن و آشکار ساختن * جز: قید استثنا، فقط
* که: حرف ربط (حرف پیوند) * خدایی، نمایی، سزایی، ثنایی.....: واژههای قافیه
*ملکا: استعاره از خداوند (خداوند به پادشاه سرزمین وجود تشبیه شده است)
* تلمیح: تو پاکی، یادآور ذکر سبحان الله / ذکر (ستایش)، یادآور آیة الحمدلله رب العالمین / مصرع دوم، یادآور آیة اهدنا الصراط المستقیم
* مصراع دوم را میتوان به دو شکل خواند: الف- جز به راهی که تو به من نشان میدهی، نمی روم.
ب- جز به راهی که تو راهنمای من هستی، نمی روم.
* معنی بیت: خدایا تو را به یاد می آورم (ستایش می کنم) زیرا تو پاکی و خدای من هستی. جز به همان راه (صراط مستقیم) که تو مرا راهنمایی کنی، نمی روم. (جز به راهی که تو راهنمایم هستی، نمی روم)
۲- همه درگاه تو جویم، همه از فضل تو پویم همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
* واژة « همه » در این بیت « قید تاکید » است و به معنای « فقط » به کار رفته است.
*فضل: بخشش، احسان، نیکویی، کمال (یکی از صفات خداوند است) *پویم: «پوی» از مصدرِ «پوییدن»: دویدن، به هر سو با شتاب رفتن و جست و جو کردن. *جویم و پویم: فعل مضارع اخباری (میجویم و میپویم)
*سزایی: سزاوار و شایسته هستی *که: زیرا
*تلمیح: مصرع اول یادآور آیة نایاکَ نَعبُدُ و ایّاکَ نَستَعین» است. *جویم، پویم، گویم: قافیة میانی و جناس دارد.
*مفهوم: تاکید بر توحید و ترک هرچه غیر خداست.
*معنی بیت: فقط درگاه تو را جستجو می کنم (به درگاه تو روی می آورم) و تنها فضل و بخشش تو را طلب می کنم. فقط تو را به یگانگی می ستایم، زیرا تو شایستة توحید هستی.
۳- تو حکیمی، تو عظیمی، تو کریمی، تو رحیمی تو نمایندة فضلی، تو سزاوار ثنایی
*حکیم: دانا به همه چیز، از نامهای خداوند، یعنی همة کارهای خداوند از روی دلیل و برهان است و کار بیهوده انجام نمیدهد.
*عظیم: بزرگ، بلندمرتبه *کریم: صاحب کَرَم، بسیار بخشنده *رحیم: بسیار مهربان
*نماینده: انجام دهنده، رساننده، نشان دهنده، نشانه، نماد *فضل: بخشش، کرم *سزاوار: شایسته، لایق
*سزاوار از سه تکواژ تشکیل شده است: سز+ ا + وار *ثنا: ستایش، حمد، درود / (سنا: نور و روشنایی)
«ی» در حکیمی، عظیمی و .... : مخفف فعل اسنادیِ «هستی»
این بیت، اوج شور و هیجان و شوق است و از آرایة تنسیق الصفات برخوردار است.
*بین کلمات حکیم، عظیم، کریم، رحیم: قافیة درونی و جناس و مراعات نظیر وجود دارد. *واج آرایی مصوت بلند «ی»
*معنی بیت: پروردگارا! تو دانا، بزرگ، بخشنده و مهربان هستی. تو بخشنده و بنده نواز هستی و شایستة ستایشی.
*ارتباط معنایی دارد با: من نکردم خلق تا سودی کنم / بلکه تا بر بندگان جودی کنم
۴- نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
*وصف: شرح حال و چگونگی چیزی را گفتن، بیان کردن *فهم: درک کردن، دریافتن *شبه: شبیه، مانند، ج. اشباه
(اشباح: ج. شَبَح، سایهها، سیاهیهایی که از دور دیده شود.) *وهم: تصور، گمان، خیال
*وهم، فهم: جناس ناقص اختلافی *واج آرایی « ن » *بیت، آرایة موازنه نیز دارد. (ویژة انسانی)
*مصرع اول، یادآور این سخن حضرت علی (ع) است (تلمیح): هوالّذی لایُدرِکُهُ بُعدالهِمَمِ و لایَنالُهُ غوصُ الفِطَن. نهج البلاغه
«خدایی که همت های دورپرواز، او را ادراک نمی توانند کرد و تعمّق و هوشها، وی را درنتواند یافت.»
* مصرع دوم تلمیح دارد به آیة « لَیسَ کَمثلِهِ شی ء» (چیزی شبیه او نیست)
*معنی بیت: خداوندا! زبان ها در توصیف تو ناتوانند زیرا تو در عقل و اندیشة محدود آدمی، نمیگنجی. شبیه و نظیری هم برای تو نمیتوان یافت زیرا تو حتی در خیال و گمان ما درنمیآیی.
این بیت، بیانگر عجز شاعر در وصف خداست و با بیت های زیر ارتباط معنایی دارد:
- تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند / به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک
- از او هرچه بگفتند از کم و بیش / نشانی داده اند از دیدة خویش
- نه بر اوج ذاتش پَرَد مرغ وهم / نه در ذیلِ وصفش رسد دست فهم
- نه ادراک در کُنهِ ذاتش رسد / نه فکرت به غور صفاتش رسد
- نه در ایوان قُربش وهم را بار / نه با چون و چرایش عقل را کار
- هیچ دل را به کُنهِ او ره نیست / عقل و جان از کمالش آگه نیست
۵- همه عزّی و جلالی، همه علمی و یقینی همه نوری و سروری، همه جودی و جزایی
*همه: در این بیت، به معنی «سراسر و سراپا» (قید تأکید) *عز: ارجمندی، گرامی شدن، (از صفات خداوند)، مقابل ذُل
جلال: بزرگواری، شکوه، از صفات خداوند که به مقام کبریایی او اشاره دارد. یقین: بیشک، بی شبهه
*سرور: شادمانی، شادی *جود: بخشش، کَرشم *جزا: در بار معنایی مثبت یعنی پاداش به کار رفته است.
*عزّ و جلال: تناسب (مراعات نظیر) *همه عزی و جلالی، تلمیح دارد به «ذوالجلال و الاکرام»
*همه نوری: تلمیح دارد به «اللهُ نورالسموات والارض» * واج آرایی: مصوت بلند «ی»
معنی بیت: خداوندا! سراسر، بزرگی و جلال هستی و سراسر، علم و یقین هستی. سراسر، نور و شادمانی، بخشش و پاداش هستی.
۶- همه غیبی تو بدانی، همه عیبی تو بپوشی همه بیشی تو بکاهی، همه کمّی تو فزایی
*بدانی و بپوشی: مضارع اخباری، (میدانی و میپوشی) *همه: صفت مبهم است، زیرا همراه اسم آمده است.
*بکاهی: کم کنی، از مصدر «کاستن» *فزایی: بیفزایی، افزایش دهی
*غیبی، عیبی: جناس ناقص اختلافی (ناهمسان) *بیشی، کمی: تضاد *بکاهی، فزایی: تضاد
*مصرع اول تلمیح دارد به دو صفت «عالم الغیب» و «ستّار العیوب» بودن خداوند تعالی.
*مصرع دوم تلمیح دارد به آیة « تُعزُّ مَن تشاء و تُذلُّ مَن تشاء» و آیة «علی کل شیءٍ قدیر»
*بیت، آرایة ترصیع نیز دارد. (ویژة انسانی)
معنی بیت: خداوندا! همة امور پنهان ما را میدانی (عالمالغیب هستی) و همة عیب های ما را از نظر دیگران می پوشانی (ستارالعیوب هستی) و همة کم و زیاد شدنها به دست توست.
۷- لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
*سنایی: تخلص شاعر *سنا: روشنایی، فروغ، بلندی، رفعت * مگر: به معنی «امید است» ، «شاید» (قید)
*« ـَ ش » در «بوَدَش» نقش متممی دارد. (برای او باشد) *روی: امکان، چاره، راه (نهاد جمله)
*لب و دندان: مراعات نظیر و مجاز از همة وجود *مراعات نظیر: آتش، دوزخ / لب و دندان، روی
*روی: ایهام تناسب دارد: 1- چاره، امکان 2- چهره، ه با لب و دندان تناسب دارد. * همه: قید تاکید (فقط)
*این بیت تکرار و تاکید توحید است و مرحلة «طلب مغفرت» از تحمیدیّه را در خود دارد.
*معنی بیت: سنایی با تمام وجود تو را به یگانگی میستاید. به این امید که برای او از آتش دوزخ، امکان رهایی باشد.
ارتباط معنایی دارد با این بیت سعدی:
- خود نه زبان در دهان عارف مدهوش / حمد و ثنا می کند، که موی بر اعضا
منبع مطلب : baharegazal.blogfa.com
مدیر محترم سایت baharegazal.blogfa.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
ستایش: ملکا ذکر تو گویم
در این مناجات، بیشتر به برشمردن صفات خداوند توجه شده است.
کاربرد «تو» و «ی» ضمیر مفرد مخاطب در ابیات، صداقت و صمیمیتی در شعر ایجاد کرده است.
۱- ملکا ذکر تو گویم که تو پاکیّ و خدایی
نروم جز به همان ره که تو ام راهنمایی
ملکا: استعاره از خداوند ( خداوند به پادشاه سرزمین وجود تشبیه شده است ) ذکر: یادکردن، در اینجا ستایش
مصراع دوم را می توان به دو شکل خواند: الف- جز به راهی که تو به من نشان می دهی، نمی روم.
ب- جز به راهی که تو راهنمای من هستی، نمی روم.
ک: حرف ربط ( حرف پیوند ) خدایی، نمایی، سزایی، ثنایی.....: واژه های قافیه
*** خدایی با راهنمایی نیز می تواند قافیه قرار گیرد.
تلمیح: تو پاکی، یادآور ذکر سبحان الله مصرع دوم، یادآور آیة اهدنا الصراط المستقیم
معنی بیت: خدایا تو را به یاد می آورم ( ستایش می کنم ) زیرا تو پاک و خدای من هستی. جز به همان راه ( صراط مستقیم ) که تو مرا راهنمایی کنی، نمی روم. ( جز به راهی که تو راهنمایم هستی، نمی روم )
۲- همه درگاه تو جویم، همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
فضل: بخشش پویم : طلب می کنم سزایی: سزاوار و شایسته هستی
واژة « همه » در این بیت « قید تاکید » است و به معنای « فقط » به کار رفته است.
- این بیت بر توحید و ترک هرچه جز خداست، تکیه دارد.
- این بیت، قافیة میانی و جناس دارد. جویم، پویم، گویم
مفهوم: تاکید بر توحید و ترک هرچه غیر خداست. ایاکَ نَعبُدُ و ایّاکَ نَستَعین.
معنی بیت: فقط درگاه تو را جستجو می کنم (به درگاه تو روی می آورم) و تنها فضل و بخشش تو را طلب می کنم. فقط تو را به یگانگی می ستایم، زیرا تو شایستة توحید هستی.
۳- تو حکیمی، تو عظیمی، تو کریمی، تو رحیمی
تو نمایندة فضلی، تو سزاوار ثنایی
این بیت، اوج شور و هیجان و شوق است و از آرایة تنسیق الصفات برخوردار است.
بین کلمات حکیمی، عظیمی، کریمی، رحیمی: قافیة درونی و جناس وجود دارد.
نماینده: انجام دهنده ، رساننده واج آرایی مصوت بلند « ی » ثنا: ستایش سزاوار: شایسته
معنی بیت: تو دانا، بزرگ، بخشنده و مهربانی. تو بخشنده و بنده نواز هستی و شایستة ستایشی.
ارتباط معنایی دارد با:
من نکردم خلق تا سودی کنم / بلکه تا بر بندگان جودی کنم
۴- نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی
نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
وهم، فهم: جناس ناقص اختلافی واج آرایی « ن » وهم: گمان، خیال شبه: شبیه، مانند
معنی مصرع اول، یادآور این سخن حضرت علی (ع) است:
هوالّذی لایُدرِکُهُ بُعدالهِمَمِ و لایَنالُهُ غوصُ الفِطَن. نهج البلاغه / 7
« خدایی که همت های دورپرواز، او را ادراک نمی توانند کرد و تعمّق و هوش ها، وی را درنتواند یافت.»
معنی مصرع دوم تلمیح دارد به آیة « لَیسَ کَمثلِهِ شی ء » ( چیزی شبیه او نیست )
معنی بیت: خداوندا! زبان ها در توصیف تو ناتوانند زیرا تو در عقل و اندیشة محدود آدمی، نمی گنجی. شبیه و نظیری هم برای تو نمی توان یافت زیرا تو حتی در خیال و گمان ما درنمی آیی.
این بیت، بیانگر عجز شاعر در وصف خداست و با بیت های زیر ارتباط معنایی دارد:
- تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند / به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک
- از او هرچه بگفتند از کم و بیش / نشانی داده اند از دیدة خویش
- نه بر اوج ذاتش پَرَد مرغ وهم / نه در ذیلِ وصفش رسد دست فهم
- نه ادراک در کُنهِ ذاتش رسد / نه فکرت به غور صفاتش رسد
- نه در ایوان قُربش وهم را بار / نه با چون و چرایش عقل را کار
- هیچ دل را به کُنهِ او ره نیست / عقل و جان از کمالش آگه نیست
۵- همه عزّی و جلالی، همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری، همه جودی و جزایی
جزا: در بار معنایی مثبت یعنی پاداش به کار رفته است. عزّ و جلال: تناسب (مراعات نظیر)
تلمیح: مصراع اول به دو صفت عظمت و حکمت الهی اشاره دارد. (بیان صفات ثبوتیة خداوند)
همه: در این بیت بهتر است به معنی « سراسر و سراپا» در نظر گرفته شود.
مصرع دوم تلمیح است: اللهُ نورالسموات والارض جود: بخشش واج آرایی «ی»
معنی بیت: خداوندا! سراسر بزرگی و جلال هستی و سراسر علم و یقین هستی. سراسر نور و شادمانی، بخشش و پاداش هستی.
۶- همه غیبی تو بدانی، همه عیبی تو بپوشی
همه بیشی تو بکاهی، همه کمّی تو فزایی
غیبی، عیبی: جناس بیشی، کمی: تضاد بکاهی، فزایی: تضاد
مصرع اول تلمیح دارد به دو صفت « عالم الغیب» و « ستّار العیوب » بودن خداوند تعالی.
مصرع دوم تلمیح دارد به آیة « تُعزُّ مَن تشاء و تُذلُّ مَن تشاء »
همه: صفت مبهم است، زیرا همراه اسم آمده است. ( همه غیبی ... ) بیت، ترصیع دارد.
معنی بیت: خداوندا! همة امور پنهان ما را می دانی( عالم الغیب هستی ) و همة عیب های ما را از نظر دیگران می پوشانی (ستارالعیوب هستی ) و همة کم و زیاد شدنها به دست توست.
۷- لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید
مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
این بیت، مرحلة « طلب مغفرت » از تحمیدیّه را در خود دارد.
لب و دندان: مراعات نظیر و مجاز از همة وجود آتش، دوزخ: مراعات نظیر
مگر: شبه جمله به معنی « امید است » ، « شاید » همه: قید تاکید
« ش » در « بودش » نقش متممی دارد. این بیت تکرار و تاکید توحید است.
معنی بیت: سنایی با تمام وجود تو را به یگانگی می ستاید. امید است که برای او از آتش دوزخ رهایی باشد.
ارتباط معنایی دارد با این بیت سعدی:
- خود نه زبان در دهان عارف مدهوش / حمد و ثنا می کند، که موی بر اعضا
منبع مطلب : adaberoz.blogfa.com
مدیر محترم سایت adaberoz.blogfa.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.