مفهوم شعر دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد
مفهوم شعر دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد را از سایت نکس درجه دریافت کنید.
انشا
شعرگردانی دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد
شعرگردانی دیدار یار غایب صفحه 51 نگارش یازدهم
بازنویسی شعر دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد صفحه 51 نگارش 11
شعر زیر را بخوانید و برداشت خود را از آن بنویسید.
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد؟ ابری که در بیابان، بر تشنه ای ببارد.
شعرگردانی صفحه 51 نگارش یازدهم
معنی :
می دانی دیدن دوستی که از نظرها پنهان است بعد از مدت ها چقدر آدم را سرذوق و اشتیاق می آورد؟
مثل این است که یک تکه ابر در بیابان بی آب و علفی بر سر تشنه ای درمانده باران ببارد.
دریافت :
چیزهایی ارزشمندی در زندگی هر کس به فراخور حال او وجود دارد.
مثل سلامتی برای بیمار. یا غذا برای گرسنه یا پیدا کردن آب برای کسی که تک و تنها در بیابان گیر افتاده.
سلامتی و غذا و آب ارزش بسیاری برای آنانی که گفتیم پیدا می کند.
اینجاست که دیدار دوستی که از نظر ما پنهان شده هم مثل سلامتی و غذا و آب ارزش دو چندان و بلکه صدچندان دارد.
منبع مطلب : ensha2.blog.ir
مدیر محترم سایت ensha2.blog.ir لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد
پیغام میرسد که یاری قدیمی قصد دیدار دارد. سعدی از این خبر شگفتزده میشود و این پیام را به بارش باران بر تشنه لبی در بیابان تشبیه میکند. گویی پیش از رسیدن خبر، به شاعر الهام شده بوده که قرار است چنین اتفاقی رخ دهد. او از وفاداری و عشق ورزیدن میگوید و تحمل سختیهای عاشقی را لازم میپندارد و به عشاق نوید میدهد که حتی زمانی که نمیتوانند برای معشوق خود پیغام بفرستند و او را از شوق خود باخبر سازند، باید امیدوار باشند که عشق کار خود را میکند و لحظه وصال فرا خواهد رسید.
یک برداشت از این شعر:
مسافری را تصور کنید که خسته و تشنه، راه را گم کرده و با پای پیاده در بیابانی بی آب و علف گیر افتاده است
این مسافر پس از ساعتها سرگردانی، امید خود را از دست داده و بی هدف با پاهایی که کم کم توانشان را از دست میدهند، خسته خسته قدم برمیدارد
اما ناگهان اتفاقی غیرمنتظره همه چیز را دگرگون میکند؛ در آسمان سرزمینی که مدتهاست صدا و بوی باران را نشنیده است، ابر سیاهی پیدا میشود و در چشم به هم زدنی، منظره خشک اطراف را به چشم اندازی دلپذیر تبدیل میکند
قطرات باران همچون معجزه ای از آسمان بر سر مرد مسافر فرود آمده و امید و زندگی را برای او به ارمغان می آورند
احساس این مسافر پس از روبرو شدن با این اتفاق غیرمنتظره و شگفت انگیز، همانند احساس کسی است که مدتها از یار خود دور بوده و خبری از او نداشته است و امروز ناگهان به او خبر میرسد که یار دیرینش به شهر آمده و او میتواند بزودی دوستش را ملاقات کند
منبع مطلب : www.sherfarsi.ir
مدیر محترم سایت www.sherfarsi.ir لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
فاطمه : بنظر من نیاز ب نوشتن انشا نیست هرچی فهمیدی رو بگو یا بهتره بگم شعرو ب زبون خودت بگو ..همین
نم : روز تولد من 🥲😂
ناشناس : عالی بود ممنون من فردا یا بهتره بگم امروز دو تا امتحان دارم ۱۴۰۱/۳/۲۹ نگارش و آزمایشگاه 😕
یه بنده خدا : انسان هایی که در بیابان های این جهان فانی سرگردان اند ؛ چگونه حال آنها را میتوان توصیف کرد . تشنگانی که هرسو می روند جز به سراب زندگانی برخورد نمی کنند تنها هایی که به دنبال یار از این دیار یه آن دیار سرگردانند ؛ کیست که آنها را از دنیای بیایانی نجات دهد ٬ دوستانی که دوستان خود را گم کرده اند . چطور میشود تصور کرد که آن گمگشتگان یار خود را پیدا کنند مثل ها مثال تشنگانی ست که در بیابان پی آبند اما جز سراب چیز دیگری نمیایند ناگاه از غیب یارشان را می یابند و مانند تشنگانی که در بیابان ها ابر رحمت بر سر آنها باریده به معشوق خود میرسند ؛این است داستان تشنگان سیراب بیابان سرد ...
انسان هایی که در بیابان های این جهان فانی سرگردان اند ؛ چگونه حال آنها را میتوان توصیف کرد . تشنگانی که هرسو می روند جز به سراب زندگانی برخورد نمی کنند تنها هایی که به دنبال یار از این دیار یه آن دیار سرگردانند ؛ کیست که آنها را از دنیای بیایانی نجات دهد ٬ دوستانی که دوستان خود را گم کرده اند . چطور میشود تصور کرد که آن گمگشتگان یار خود را پیدا کنند مثل ها مثال تشنگانی ست که در بیابان پی آبند اما جز سراب چیز دیگری نمیایند ناگاه از غیب یارشان را می یابند و مانند تشنگانی که در بیابان ها ابر رحمت بر سر آنها باریده به معشوق خود میرسند ؛این است داستان تشنگان سیراب بیابان سرد ...
به نطر من خیلی کصشعر نوشتین 😂😂
.
سلام به نظر من مفهوم رو برسونی کفایت میکنه
عالی بود
عالی بود ممنون
من فردا یا بهتره بگم امروز دو تا امتحان دارم ۱۴۰۱/۳/۲۹
نگارش و آزمایشگاه 😕
بنظر من نیاز ب نوشتن انشا نیست هرچی فهمیدی رو بگو یا بهتره بگم شعرو ب زبون خودت بگو ..همین
انسان نیازمند محبت و دوستی است همچون نیاز به آب که مایه حیات است. زمانی که رفیقی از ما دور میشود تشنه دیدار و عشق و محبت او میشویم و با دیدار دوباره او لذت نوشیدن آب پس از تشنگی طولانی مدت را می چشیم.