معنی شعر نمودش بس که دور آن راه نزدیک شدش گیتی به پیش چشم تاریک
معنی شعر نمودش بس که دور آن راه نزدیک شدش گیتی به پیش چشم تاریک را از سایت نکس درجه دریافت کنید.
معنی شعر علم زندگانی و فرشته ی مهرفارسی
به نام یزدان دانا و توانا معنی شعر « علم زندگانی » کلاس هفتم متوسطه اول
کبوتر بچّه ای با شوق پرواز به جرئت کرد روزی با ل و پر باز
روزی بچّه کبوتری با هیجان و آرزوی بسیار بال و پر خود را برای پرواز باز کرد .
پرید از شاخکی بر شاخساری گذشت از بامکی بر جو کناری
از شاخه ی کوچکی به شاخه ی دیگری پرید و از پشت بامی رد شد و کنار جوی آب نشست .
نمودش بس که دور آن راه نزدیک شدش گیتی به پیش چشم ، تاریک
این راه کوتاه برایش خیلی دور و طولانی به نظر آمد و دنیا پیش چشمانش تار شد .
ز وحشت سست شد بر جای ناگاه ز رنج خستگی در ماند در راه
از وحشت و ترس بر جای خود خشک شد و از شدّت خستگی ، در مانده شد و در راه ماند .
فتاد از پای کرد از عجز فریاد ز شاخی مادرش آواز در داد
خسته شد و از روی نا توانی و خستگی فریاد زد . مادرش که روی شاخه ی درختی نشسته بود ، گفت
تو را پرواز زود است و دشوار ز نوکاران که خواهد کار بسیار
پرواز کردن برای تو هم زود است . هم بسیار سخت و دشوار ، چه کسی از افراد تازه کار ، کار بسیار می خواهد ؟ ( کسی کار بسیار نمی خواهد )
هنوزت نیست پای برزن و بام هنوزت نوبت خواب است و آرام
فعلاً وقت خواب و استراحت توست و زمان پریدن در کوچه و پشت بام نیست . ( توانایی این کار را نداری )
تو را توش هنر می باید اندوخت حدیث زندگی می باید آموخت
تو در حال حاضر باید علم و دانایی و هنر بیاموزی و رسم زندگی کردن را یاد بگیری .
بباید هر دو پا محکم نهادن از آن پس فکر بر پای ایستادن
اول باید بتوانی پاهای خود را محکم روی زمین بگذاری ، سپس مستقل شوی .
من این جا چون نگهبانم تو چون گنج تو را آسودگی باید مرا رنج
تو مانند گنجی هستی که احتیاج به مراقبت داری و من نگهبان تو هستم . تو باید آسوده باشی و من باید برای مراقبتاز تو رنج و سختی بکشم .
مرا در دام ها بسیار بستند ز بالم کودکان پرها شکستند
من در دام ها و بلا های بقسیاری گرفتار شدم و بارها بچه ها بال و پرم را شکستند .
گه از دیوار سنگ آمد ، گه از در گهم سر پنجه خونین شد ، گهی سر
از در و دیوار به من سنگ زدند و گاهی پنجه ها و گاهی سرم خونین شد .
نگشت آسایشم یک لحظه دمساز گهی از گربه ترسیدم ، گه از باز
آسایش لحظه ای همدم من نشد ( لحظه ای آرامش را ندیدم ) گاهی از گربه ترسیدم و گاهی از باز .
هجوم فتنه های آسمانی مرا آموخت علم زندگانی
حمله ی بال های آسمانی به من راه و رسم زندگی کردن را آموخت .
نگردد شاخک بی بن برومند ز تو سعی و عمل باید ، زمن پند
شاخه ای که ریشه نداشته باشد رشد نمی کند و قوی نمی شود . تو باید سعی و تلاش کنی و وظیفه ی من هم پند دادن و نصیحت کردن توست . ( تو مانند شاخه ای هستی که بدون توجّه و پند های من ، خوب رشد نمی کنی و برومند نمی شوی )
منبع مطلب : rahimimahdi.blogfa.com
مدیر محترم سایت rahimimahdi.blogfa.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
درس هفتم: علم زندگانی
پیام درس: 1- از تجربه بزرگترها استفاده کنید. 2- فرزندان مانند گنج ارزشمند برای پدر و مادر هستند. 3- برای رسیدن به موفقیّت باید تلاش کرد.
1- کبوتر بچهای با شوق پرواز / به جرئت کرد روزی بال و پر باز
- کبوتر کوچکی با اشتیاق پرواز روزی با جرئت بال و پر را باز کرد.
قلمرو ادبی: جرئت داشتن کبوتر تشخیص است.
2- پرید از شاخکی بر شاخساری / گذشت از بامکی بر جو کناری
- از شاخۀ کوچکی به سر شاخه پرید. از بام کوچکی گذشت و به کنار جوی آبی رسید.
قلمرو فکری: بیت دو جمله است. «ـَ ک» نشانۀ کوچکی یا تصغیر است. بیت شاخک، شاخسار، بامک، جو کنار، متمم هستند.
3- نمودش بس که دور آن راه نزدیک / شدش گیتی به پیش چشم تاریک
از بس آن راه نزدیک به نظرش طولانی آمد جهان پیش چشمش تاریک شد.
قلمرو فکری: «ش» در شدش جهش ضمیر دارد و به چشم میچسبد. آن راه و گیتی، نهاد هستند.
قلمرو ادبی: دور و نزدیک، تضاد دارند. جهان پیش چشمش تاریک شد. کنایه سرش گیج رفت.
4- ز وحشت سست شد بر جای ناگاه / ز رنج خستگی ماند در راه
از ترس ناگهان در جایش سست شد و به خاطر خستگی در راه ماند.
قلمرو ادبی: در راه ماندن کنایه از ناتوانی
5- فتاد از پای کرد از عجز فریاد / ز شاخی مادرش آواز در داد
- خسته شد و با ناتوانی فریاد زد. از شاخهای مادرش او را صدا کرد.
قلمرو فکری: بیت سه جمله است. مادر، نهاد است. پا، عجز، شاخی، متمم هستند.
قلمرو ادبی: از پا افتادن کنایه از خسته شدن است. مصراع دوم تشخیص دارد.
6- « تو را پرواز بس زود است و دشوار / ز نوکاران که خواهد کار بسیار»
- پرواز برای تو بسیار زود و دشوار است. کسی از افراد تازهکار و بیتجربه کار زیاد نمیخواهد.
قلمرو فکری: بیت سه جمله است. «پرواز و که» نهاد هستند. «را» به معنی«برای» حرف اضافه است.
قلمرو ادبی: نوکاران کنایه از بیتجربهها
7- هنوزت نیست پای برزن و بام / هنوزت نوبت خواب است و آرام
هنوز زمان رفتن به کوچه و پشت بام نیست. اکنون وقت خواب و آرامشت است.
قلمرو فکری: بیت سه جمله است. «ت» در دو مصراع جهش ضمیر دارد.
8- تو را توش هنر میباید اندوخت / حدیث زندگی میباید آموخ5ت
- تو باید هنر بیاموزی و سخن زندگی را فرا بگیری.
قلمرو فکری: بیت دو جمله است. فعلها غیر شخصی است. «را» به معنی «برای» و حرف اضافه و «تو» متمم است.
قلمرو ادبی: هنر مانند توشه و زندگی مانند حدیث، دو تشبیه دارد.
9- بباید هر دو پا محکم نهادن / از آن پس فکر بر پای ایستادن
- باید هر دو پا را محکم بگذاری و بعد از آن به فکر ایستادن باشی.
قلمرو فکری: بیت دو جمله است. فعل غیر شخصی است و نهاد ندارد.
10- من اینجا چون نگهبانم تو چون گنج / تو را آسودگی باید مرا رنج
- من اینجا مانند نگهبان هستم و تو مانند گنج هستی. من باید رنج بکشم تا تو آرامش داشته باشی.
قلمرو فکری: بیت چهار جمله است. نگهبان، گنج، تو در مصراع دوم، من در مصراع دوم، متمم هستند. هر دو«را» به معنی «برای» حرف اضافه است. قلمرو ادبی: من به نگهبان و تو به گنج تشبیه شده است. نگهبان و گنج مراعاتنظیر هستند.
11- مرا در دامها بسیار بستند / ز بالم کودکان پرها شکستند
- مرا در دامهای زیادی زندانی کردند و کودکان پرهای بالم را شکستند.
12- گه از دیوار سنگ آمد گه از در / گهم سرپنجه خونین شد گهی سر
- گاهی از دیوار و گاهی از در، سنگ به من زدند. گاهی بالم و گاهی سرم خونی شد.
قلمرو فکری: بیت چهار جمله است. سنگ، سرپنجه، سر، نهاد جملهها هستند. «م» در گهم جهش ضمیر دارد و به سرپنجه میچسبد. قلمرو ادبی: آمدن سنگ، تشخیص است. گه، تکرار دارد. سرپنجه و سر، مراعاتنظیر دارد.
13- نگشت آسایشم یک لحظه دمساز / گهی از گربه ترسیدم گه از باز
- آسایش یک لحظه همراهم نگشت. گاهی از گربه و گاهی از پرندۀ شکاری ترسیدم.
قلمرو فکری: بیت سه جمله است. آسایش، نهاد جمله است. «م» در آسایشم جهش ضمیر دارد.
قلمرو ادبی: همراه شدن آسایش، تشخیص دارد. گربه و باز مراعات نظیر دارد.
14- هجوم فتنههای آسمانی / مرا آموخت علم زندگانی
حملۀ بلاهای آسمانی به من علم زندگی آموخت.
قلمرو فکری: «را» به معنی«به» حرف اضافه است. بیت یک جمله است. قلمرو ادبی: بیت تشخیص دارد.
15- نگردد شاخک بیبن برومند / ز تو سعی و عمل باید ز من پند
شاخۀ کوچک بدون ریشه پربار نمیشود. تو باید سعی و تلاش کنی و من به تو پند بدهم.
قلمرو فکری: بیت سه جمله است. شاخک، سعی و عمل، پند، نهاد جملهها هستند. فعل جمله دوم(باید) است.
منبع مطلب : tavanaelmi.blogfa.com
مدیر محترم سایت tavanaelmi.blogfa.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
معنای شعر علم زندگانی فارسی هفتم + آرایه های ادبی و معنی کلمات
پیشنهاد :
معنی بیت به بیت شعر گل و گل فارسی هفتم
جواب سوالات درس هفتم فارسی هفتم
معنی و آرایه های ادبی شعر توفیق ادب فارسی هفتم
منبع مطلب : sci-hub.ir
مدیر محترم سایت sci-hub.ir لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
برنامه و گذشته بنیاد مکن حالی خوش باش عمر بر باد مکن
جواب: اساس زندگی ات را بر ناراحتی و روزهای رفته و نیامده قرار نده خوش باش و لحظات عمرت را به هدر نده.
مثنوی و معنوی از مولوی است
برنامه و گذشته بنیاد مکن حالی خوش باش عمر بر باد مکن
جواب: اساس زندگی ات را بر ناراحتی و روزهای رفته و نیامده قرار نده خوش باش و لحظات عمرت را به هدر نده.
مثنوی و معنوی از مولوی است
برنامه و گذشته بنیاد مکن حالی خوش باش عمر بر باد مکن
جواب: اساس زندگی ات را بر ناراحتی و روزهای رفته و نیامده قرار نده خوش باش و لحظات عمرت را به هدر نده.
مثنوی و معنوی از مولوی است
برنامه و گذشته بنیاد مکن حالی خوش باش عمر بر باد مکن
جواب: اساس زندگی ات را بر ناراحتی و روزهای رفته و نیامده قرار نده خوش باش و لحظات عمرت را به هدر نده.
مثنوی و معنوی از مولوی است
برنامه و گذشته بنیاد مکن حالی خوش باش عمر بر باد مکن
جواب: اساس زندگی ات را بر ناراحتی و روزهای رفته و نیامده قرار نده خوش باش و لحظات عمرت را به هدر نده.
مثنوی و معنوی از مولوی است
برنامه و گذشته بنیاد مکن حالی خوش باش عمر بر باد مکن
جواب: اساس زندگی ات را بر ناراحتی و روزهای رفته و نیامده قرار نده خوش باش و لحظات عمرت را به هدر نده.
مثنوی و معنوی از مولوی است
برنامه و گذشته بنیاد مکن حالی خوش باش عمر بر باد مکن
جواب: اساس زندگی ات را بر ناراحتی و روزهای رفته و نیامده قرار نده خوش باش و لحظات عمرت را به هدر نده.
مثنوی و معنوی از مولوی است
برنامه و گذشته بنیاد مکن حالی خوش باش عمر بر باد مکن
جواب: اساس زندگی ات را بر ناراحتی و روزهای رفته و نیامده قرار نده خوش باش و لحظات عمرت را به هدر نده.
مثنوی و معنوی از مولوی است
خیلی بده
خیلی بده
دروغه من توی امتحان همینو زدم ولی معلم بعدش گفت اشتباه هستش
خیلی بده
مخفف جمله به حساب میاد
😶
زلررعرع
جهان پیش چشمش تیره و تار شد
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
برنامه و گذشته بنیاد مکن حالی خوش باش عمر بر باد مکن
جواب: اساس زندگی ات را بر ناراحتی و روزهای رفته و نیامده قرار نده خوش باش و لحظات عمرت را به هدر نده.
مثنوی و معنوی از مولوی است