معنی خوشا مرز ایران عنبر نسیم که خاکش گرامی تر از زر و سیم
معنی خوشا مرز ایران عنبر نسیم که خاکش گرامی تر از زر و سیم را از سایت نکس درجه دریافت کنید.
معنی شعر کتاب فارسی پنجم
معنی شعر کار وتلاش
معنی شعر کار وتلاش کلاس پنجم,معنی شعرهای فارسی پنجم دبستان,معنی شعر کلاس پنجم,معنی درس کار و تلاش,معنی شعر کتاب فارسی پنجم,معنی درس کار و تلاش پنجم,
معنی درس کارو تلاش,معنی درس کار وتلاش پنجم,معنی لغات فارسی پنجم, معنی کلمه های کتاب فارسی پنجم دبستان,شعر های کتاب فارسی پنجم دبستان,
معنی شعر کار و تلاش فارسی پنجم ابتدایی,معنی شعر کارو تلاش از پروین اعتصامی,معنی شعر پنجم ابتدایی
سلام دوستان و همکاران محترم پایه پنجم ابتدایی (دبستان)
در این پست از سایت معلم یار برای شما عزیزان , معنی شعر کار و تلاش فارسی پنجم ابتدایی ویژه ی سال تحصیلی 96-97 و آماده کردیم
امیدواریم مورد استفاده شما عزیزان قرار بگیره
فــدا
به راهی در، سلیمان دید موری -- که با پای ملخ میکرد زوری
سلیمان پیغبر در راه مورچه ای را دید که داشت به سختی پای ملخی را با خودش حمل می کرد
به زحمت، خویش را هر سو کشیدی -- و زان بار گران، هر دم خمیدی
مورچه به زحمت خودش را به هر سو می کشید و بخاطر , آن بار سنگین پشتش خمیده شده بود
ز هر گردی، برون افتادی از راه -- ز هر بادی، پریدی چون پر کاه
با هر گرد و خاکی از راهش دور می شد و با هر بادی مثل پر کاهی به این طرف و آن طرف پرت می شد
چنان بگرفته راه سعی در پیش -- که فارغ گشته از هر کس، جز از خویش
با جدیت تلاش می کرد و به جز خودش به کس دیگری امیدی برای یاری رساندن نداشت
ب تندی گفت کای مسکین نادان -- چرایی فارغ از ملک سلیمان
سلیمان با بدخلقی به مورچه گفت : ای نادان چرا از قصر سلیمان غافل مانده ای ؟
بیا زین ره، به قصر پادشاهی -- بخور در سفرهی ما، هر چه خواهی
از این راه به قصر پادشاهی من بیا و هر اندازه که می خواهی از خوراک های آنجا بخور
چرا باید چنین خونابه خوردن -- تمام عمر خود را بار بردن
چرا باید این همه سختی بکشی و همه ی عمرت را با کار سخت مثل بار بردن سر کنی
رهست اینجا و مردم رهگذارند -- مبادا بر سرت پایی گذارند
این مسیری که تو در آن رفت و آمد می کنی ، مسیر رفت و آمد انسان هاست و ممکن است کسی پا روی تو بگذارد (تورا لگد کند)
مکش بیهوده این بار گران را -- میازار از برای جسم، جان را
این بار سنگین را بیهوده حمل نکن و به خاطر غذا خودت را آزار نده
بگفت از سور، کمتر گوی با مور -- که موران را، قناعت خوشتر از سور
مورچه جواب سلیمان را این چنین داد : کمتر با مورچه ها از جشن و مهمانی صحبت کن زیرا مورچه ها قناعت را از راحت طلبی بیشتر دوست دارند
نیفتد با کسی ما را سر و کار -- که خود، هم توشه داریم و هم انبار
ما نیازی به دیگران نداریم (خود را محتاج و نیازمند کسی نمی کنیم) چون خودمان هم غذا داریم هم انبار غذا
مرا امید راحتهاست زین رنج -- من این پای ملخ ندهم بصد گنج
من امید دارم که بعد از سختی کار به راحتی می رسم و این راحتی را با صد گنجی که بدون زحمت به من بدهند عوض نمی کنم
گرت همواره باید کامکاری -- ز مور آموز رسم بردباری
تو هم اگر می خواهی همیشه در خوشبختی باشی از مورچه ها راه و رسم صبوری را بیاموز
مرو راهی که پایت را ببندند -- مکن کاری که هشیاران بخندند
هرگز به راهی نرو که بعد سبب پشیمانیت بشود و کاری نکن که افراد دانا به تو بخندند
گه تدبیر، عاقل باش و بینا -- راه امروز را مسپار فردا
در زمان تصمیم گیری عاقل باش و همه چیز را در نظر بگیر ، و کار امروز را به فردا نینداز
بکوش اندر بهار زندگانی -- که شد پیرایهی پیری، جوانی
در روز های جوانی که توانا هستی همه ی تلاشت را بکن که همین تلاش ها زندگی خوب و زیبا را در دوران پیری می سازد
پروین اعتصامی - شعر کار و تلاش
منبع مطلب : www.moallemyar.ir
مدیر محترم سایت www.moallemyar.ir لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
ادبیات فارسی سال دوم راهنمایی
درس هفدهم
خوشا مرز ایران
خوشا مرز ایران عنبر نسیم که خاکش گرامیتر از زرّ و سیم
خوشا: خوش است، خوب است عنبر: مادهای خوشبو که از نوعی نهنگ(عنبرماهی) به دست میآید.
عنبر نسیم: نسیمِ خوشبو گرامیتر: ارزشمندتر زرّ و سیم: طلا و نقره
چه خوب است سرزمین خوشبوی ایران که خاکش از طلا و نقره ارزشمندتر است.
هوایش موافق به هر آدمی
زمینش سراسر پر از خرّمی
موافق: سازگار آدمی: انسان
خرّمی: سرسبزی
آب و هوایش با هر انسانی سازگار است و سراسر سرزمینش سرسبز است.
فضایش چو مینو به رنگ و نگار
به یک سو زمستان، دگر سو بهار
مینو: بهشت، فردوس سو: سمت، جهت زمستان و بهار(مراعات نظیر)
فضایش مانند بهشت رنگارنگ است و یک سمت آن زمستان و سمت دیگرش بهار است.
گر از فارس گویی، بهشتی خوش است همه مرز آن خرّم و دلکش است
فارس: استان فارس که مرکز آن شیراز است. دلکش: دلآویز
اگز از سرزمین شیراز بگویی، مانندی بهشتی زیباست و سراسرش سبز و دلآویز است.
به یک سوی اهواز مینو سرشت که سبز است و خرّم چو باغِ بهشت
سرشت: طبیعت، نهاد
در سمت دیگرش سرزمین بهشتی اهواز است که مانند باغ بهشت سبز و با طراوت است.
گر از مُلک کرمان سُرایم، رواست که هندوستانی خوش آب و هواست
ملک: سرزمین، کشور رواست: شایسته است، جایز است
شایسته است که از سرزمین کرمان بسُرایم؛ که در آب و هوا مانند هندوستان است.
به نزد کسی کاو بُود فرهمند یکی نیلِ کوچک بود هیرمند
فره: تأیید خداوندی. فرهمند: کسی که تأیید خداوند را با خود دارد.
کاو:( که+او) نیل و هیرمند(مراعات نظیر)
کسی که تأیید خداوندی را با خود داشته باشد؛ رود هیرمند را با رود نیل برابر میداند.
خراسان، ز چین و خُتن خوشتر است که خاکش به مانند مشکِ تر است
خراسان، چین و خُتن(مراعات نظیر) در بیت با تکرارِ «خ» واجآرایی یا نغمهی حروف ایجاد شده است.
مُشک: مادهای تیره و خوشبو که از ناف آهو به دست میآید و بهترین نوع آن در سرزمین«ختن» به دست میآید.
تر: تازه، باطراوت، شاداب مُشکِ تر: مشکِ تازه چین و خُتن: جناس خطّی
سرزمین خراسان از بهتر از سرزمین چین و ختن است زیرا خاکش مانند مشک تازه بسیار خوشبوست.
صفاهان، چنو در جهان شهر نیست نداند کَسش کز خِرد بهر نیست
صفاهان: اصفهان چنو: (چون+او) خرد: عقل، اندیشه
بهر: قسمت، نصیب کَسش: کسی آن را
در جهان هیچ شهری مانند اصفهان نیست و این را کسی که عقل ندارد، نمیداند.
عروس جهان است مُلکِ اراک که سرتاسرش مُشکبیز است خاک
واجآرایی در تکرارِ«ک». بیز: بن مضارع از بیختن(غربال کردن)
سرزمین اراک در زیبایی مانند عروس است. و سرتاسر خاکش مشک سوده(خوشبو) است.
هم از عهد جمشید و کاووسکی نبودهاست مُلکی به خوبی چو ری
عهد: دوران، زمان جمشید و کاووس(مراعات نظیر)
از زمان جمشید و کاووس شاه سرزمینی به خوبی ری نبوده است.
هم آن آذرآبادگان، گوهری است که بر روم و شامش بسی برتری است.
آذرآبادگان: آذربایجان گوهر: جواهر(سنگ قیمتی و ارزشمند)
آذرآبادگان، روم و شام(مراعات نظیر) شام: سوریه
سرزمین آذربایجان جواهری است و از سرزمین روم و سوریه بسیار برتر است.
گر آیی سویِ رشت و مازندران پُر از سبزه بینی، کران تا کران
کران تا کران: سرتاسر، همه جا
اگر به رشت و مازندران قدم بگذاری، سرتاسرش را پر از سبزه میبینی.
همه بوستانش سراسر گل است به باغ اندرون، لاله و سُنبل است
لاله و سُنبل: مراعات نظیر به باغ اندرون: درون باغ، داخلِ باغ
سرتاسر باغها و بوستانهایش پُرگل و زیباست و درون باغهایش پُر از لاله و سنبل است.
شکوه کرخه
بلندا: بلندترین نقطه سرزمینهای گرم و لبتشنه(انسانانگاری دارد).
هورالعظیم: آفتاب بزرگ سر زنده: شاداب تلخ و شیرین(آرایهی تضاد)
کرخه ... گرمی خون دلاوران این میهن را بر پیکر خود احساس کرده است(آرایهی جاندارپنداری).
گستاخ: جسور بعث: رستاخیز، جنبش
کرخه از گستاخیها و بیرحمیهای دشمن بعثی خون دلها خوردهاست(انسان انگاری).
خیل: گروه اسبان، جمع زیاد جان بر کف: از جان گذشته، فداکار
بنیان: بنیاد، ریشه، اساس، پایه استوار: محکم، پایدار، پا بر جا
سد: مانع هجوم: حمله تحرّک: جُنب و جوش
کرخه هرگز رنگ نباخت(انسان انگاری) رنگ باختن: کنایه از ترسیدن
بر خود نلرزید: نترسید(کنایه) آب بر لبش نخشکید: نترسید(کنایه)
کرخه آب در بنیاد دشمنان جنگافروز ریخت: باعث نابودی دشمنان جنگ افروز شد.
خانهی خیالات و پندارشان را از پیبرافکند: خیالات دشمنان را نقش بر آب کرد.
خانهی خیالات: اضافهی تشبیهی تازش: حمله، هجوم
همّت: تلاش، کوشش رود همّت: اضافهی تشبیهی
دریای علم و دانش: اضافهی تشبیهی درآمیخت: مخلوط کرد
ارتفاعات: بلندیها رونق: رواج، گسترش
عزّت: سربلندی، افتخار شادابی: طراوت
قلل: جمع مکسّر قلّه مایه: سبب، دلیل
سیما: چهره، روی، رخسار زیور: زینت
عرصه: میدان
گروه کلمات املایی درس هفدهم
عنبر نسیم- موافقِ طبع- مینو سرشت- آدمِ فرهمند- صفاهان و آذرآبادگان- خاکِ مشکبیز- ارتفاعات زاگرس- منطقهی هورالعظیم- خیلِ عظیمِ - هجومِ وحشیانه- حامیان صدّام- ترس و هراس- تازش دشمنِ بعثی- مایهی عزّت- قلل استوار- جانب خوارزم- سدّ کرخه- کتابهای لغت و مرجع- چین و خُتن- عهد جمشید- گستاخیها و بیرحمیها- دانش و تخصّص- رونق زندگی- عرصهها و میدانها- جاذبههای گردشگری.
منبع مطلب : www.farsi2vom.blogfa.com
مدیر محترم سایت www.farsi2vom.blogfa.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
🤩
🤩
عالیییییییییی
عالی تمام جواب هام رو اینجا داره 😍🤩🥰🤩😍🤩
خیلی خوبه تمام پاسخ هام این جا هست😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍🥰😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩😍😍🤩🤩🤩🤩😍🤩😍🤩😍🤩😍🤩😍🤩😍🤩😍🤩😍🤩😍🤩😍🤩😍🤩😍🤩😍🤩😍🤩😍🤩😍🤩😍🤩😍🤩😍🤩😍🤩😍
معنیش نیومد میشه بگید
بدبدبدبد😡😡😡😡😡😡
معنی شعر خوشا به حال مرزهای خوشبوی ایران که خاکش با ارزش تر از طلا و نقره است و هوایش خوب و معتدل و درختان سبز همه فضای سبز پر از گل است در درون باغ پر از گل لاله و سنبل و گل های خوشبوی دیگر است
معنی خود شعر رو بگید لطفا🥰
معنبچی رو میگید
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
چرا متن شعری ک میخواهم رو نمیاره