معنی از اینان یکی سر بر نمیدارد که دوگانه ای بگزارد
معنی از اینان یکی سر بر نمیدارد که دوگانه ای بگزارد را از سایت نکس درجه دریافت کنید.
حکایت اندرز پدر همراه با معنی ص 17 فارسی هفتم
اندرز پدر
یاد دارم که در ایام طفولیت، متعبد و شب خیز بودم. شبی در خدمت پدر، رحمة الله علیه، نشسته بودم و همه شب، دیده بر هم نبسته و مُصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفه ای گرد ما خفته.
پدر را گفتم: از اینان، یکی سر برنمی دارد که دوگانه ای بگزارد. چنان خواب غفلت برده اند که گویی
نخفته اند که مرده اند.
گفت: جان پدر! تو نیز اگر بخفتی، به از آن که در پوستینِ خلق، اُفتی.
معنی حکایت
به یاد دارم که در دوران کودکی خدا را عبادت می کردم و شب ها بیدار بودم . یک روز در کنار پدرم( که رحمت خدا بر او باد) تمام شب را بیدار بودم و کتاب قرآن را در آغوش گرفته بودم و عده ای در کنار ما خوابیده بودند. به پدرم گفتم :از این افراد یکی هم بیدار نمی شود که نماز صبح بخواند . آن چنان در خواب بی خبری فرو رفته اند که انگار نخوابیده اند و مرده اند. گفت : ای فرزند عزیزم تو هم اگر می خوابیدی بهتر بود تا این که درباره ی مردم غیبت کنی؟
منبع مطلب : sorour1354.blogfa.com
مدیر محترم سایت sorour1354.blogfa.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
گنجور » سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۷
مهرزاد شایان نوشته:
عرض سلام و ادب خدمت دوست عزیز جناب “علیرضا” ، ترکیب «دوگانهای به درگاه یگانه» الحق که خیلی زیباست ولی در نسخهای از تصحیح مرحوم فروغی که در اختیار من است یعنی نسخه موسسه نشر علوم نوین ، انتشارات ققنوس، تهران پاییز ۷۴، ص۶۵ به همان شکلی که در نسخه اینترتی گنجور نوشته شده آمده ،
حتی در نسخه قدیمی لرد گرینوی مورخ ۷۲۰ هجری و نسخه کتابخانه هند مورخ ۷۲۸ هجری هم به شکلی که فرمودید نیامده ، لطفا در صورت امکان مشخصات دقیق منبع مورد نظر را ذکر بفرمایید
بامهرو احترام
مهرزاد
👆☹
منبع مطلب : ganjoor.net
مدیر محترم سایت ganjoor.net لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
فارسی هفتم، حکایت، اندرز پدر
یاد دارم که در ایام طفولیت، متعبد و شب خیز بودم.
به یاد دارم که در ایام بچگی شب زنده دار بودم و به عبادت می پرداختم.
شبی در خدمت پدر، رحمه الله علیه، نشسته بودم و همه شب، دیده بر هم نبسته و مصحف عزیر بر کنار گرفته و طایفه ای گرد ما خفته.
یک شب در نزد پدرم، که رحمت خداوند بر او باد، نشسته بودم در حالی که تمام شب نخوابیده بودم و به خواندن قرآن پرداخته بودم و عده ای در اطراف ما خوابیده بودند.
پدر را گفتم: از اینان، یکی سر بر نمی دارد که دوگانه ای بگزارد. چنان خواب غفلت برده اند که گویی نخفته اند که مرده اند.
به پدرم گفتم: از این مردم، یکی بیدار نمی شود تا دو رکعت نماز صبح بخواند. آنقدر در خواب فراموشی فرو رفته اند که انگار نخوابیده اند بلکه مرده اند.
گفت: جانِ پدر! تو نیز اگر بخفتی، به از آن که در پوستین خلق افتی!
پدرم گفت عزیزم تو هم اگر می خوابیدی بهتر بود تا پشت سرِ مردم حرف بزنی و از آنان عیبجویی کنی.
گلستان سعدی
منبع مطلب : madreseyeonline.blogfa.com
مدیر محترم سایت madreseyeonline.blogfa.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
کس کششششششسسشس
یکی ج بده
مم
😉🙃
🖕🖕🖕🖕
یعنی دو جنسه
بگو
یعنی
یکی از اینها بیدار نمی شود که نماز صبح بخواند