معنی آب زنید راه را هین که نگار میرسد مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد
معنی آب زنید راه را هین که نگار میرسد مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد را از سایت نکس درجه دریافت کنید.
شعر حفظی آب زنید راه را سال اول دبیرستان
شعر حفظی « آب زنیدراهرا » صفحه 56
قالب : غزل شاعر : مولوی
نوع ادبی : غنایی (عرفانی) نوع توصیف : نمادین – تخیلی .
این غزل به مناسبت بازگشت شمس تبریزی سروده شده است .
ردیف : می رسد قافیه : نگار ، بهار ، نثار ، یار ، کنار ، شکار ، سوار ، خمار ، غبار
1- بر راه آب بپاشید هان (آگاه باشید) زیرا معشوق از راه می رسد به باغ مژده دهید زیرا بوی بهار از راه می رسد.
آرایه : نگار : استعاره از معشوق . مصراع دوم : تشخیص ، بهار استعاره از معشوق.
بهار و باغ : مراعات نظیر باغ : استعاره از عارفان
2- برای محبوب که مثل ماه شب چهارده است راه را بگشایید زیرا چهره ی نورانی او (برهمگان ) نور نثار می کند (= نور می پاشاند. )
آرایه : تشبیه یار به ماه شب چهارده مصراع دوم : استعاره مکنیه: رخ به خورشید تشبیه شده است نور استعاره از شاباش ( = نقل و سکه ای که بر عروس می پاشند ) ماه ، نور : مراعات
3- سینه ی آسمان شکافته است ، در جهان غلغله و غوغا به پا شده است . بوی خوش به مشام می رسد . بیرق و پرچم یار از راه می رسد .
آرایه : جهان : مجاز از مردم . مصراع اول : اغراق . آسمان استعاره مکنیه. عنبر و مشک : استعاره مکنیه (دمیدن : وزیدن ، فوت کردن در چیزی ، روییدن ، طلوع کردن ، در اینجا شاعر عنبر و مشک را به نسیمی تشبیه کرده که می وزد و بوی خوشش را پراکنده می سازد . )
4- یار که مایه ی رونق باغ است و چون چشم عزیز و چون چراغ مایه ی روشنایی ماست از راه می رسد . غم به کنار می رود (غم تمام می شود) ماه به کنار ما می رسد .
آرایه : چشم و چراغ و ماه : استعاره از یار. کناره و کنار : جناس . غم به کناره می رود : استعاره مکنیه
5- تیر روان شده است و به هدف می خورد ، پس برای چه ما نشسته ایم ؟ شاه از شکار می رسد .
(معشوق از شکار دل ها بر می گردد / معشوق پیروز وکامیاب می رسد)
آرایه : تیر ، نشانه و شکار : مراعات نظیر . شاه : استعاره واج آرایی : ش
6- با آمدن او باغ سلام می کند (شکوفا می شود) و سرو به احترام او می ایستد سبزه در مقابل او پیاده ایستاده است و غنچه به احترام او ایستاده است .
آرایه : تشخیص باغ ، سرو ، سبزه و غنچه تناسب (مراعات نظیر ). بیت کنایه (شادمانی طبیعت از آمدن محبوب ) پیاده وسوار : تضاد . سبزه کوتاه است لذا می گوید پیاده می رود و غنچه چون سلطان چمن است می گوید سوار می رسد.
7- حتی ملکوتیان از آمدن محبوب به طرب نشسته اند و شراب می نوشند . روح با آمدن او سرمست شد و عقل که نماد عقلانیت و مصلحت اندیشی است در مقابل عشق مست و خمار شده است .
آرایه : مصراع دوم تشخیص . خراب ، مست و خمار : مراعات
منبع مطلب : adabf.blogfa.com
مدیر محترم سایت adabf.blogfa.com لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
گنجور » مولوی » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۹
فرهادی نوشته:
در این غزل زیبا, مولانا لحظه وصال با معبود را به زیباترین شکل ممکن به تصویر میکشد ,
معبود را به نگار تشبیه کرده که از آمدنش , بوی بهار استشمام میشود,نور افشانی اش چندین برابر ماه است…..
او با چشم دل عوالم بالاتر را شهود میکند و غوغای هستی را می بیند ….او از شکافتن آسمان میگوید , فرشته های آسمانی و ولوله ای که در آسمان بر پا شده را شهود میکند, نشانه هایی از آمدن یار میدهد, بوهایی را استشمام میکند که قابل قیاس با بوهای خوش این دنیایی نیست …..
در روایات نیز داریم که همه آنچه در عالم بالاتر وجود دارد در اعلی درجه آن , لطیفتر و زیبایی ها هزاران برابر است, بوها , صداها همه و همه بسیار طرب انگیز بوده و موسیقی خاصی داره که طنین آن ,اصلا با آنچه در عالم ماده, می شنویم قابل قیاس نیست…..
بقول مولانا هرچه بیشتر با کلمات توصیف کنیم , حجاب ها را بیشتر میکنیم ….
در غزل میگوید که فقط نشانه های آمدن یار , چقدر عالم هستی را به تکاپو انداخته است, ……بوهای خوش, سنجق یار ……رونق باغ…..چشم و چراغ همه هستی………
و اما در اینجا یار را به شاه تشبیه میکند که به قصد شکار تیری پرتاب کرده و هدف را نشانه رفته و اکنون برای دیدن شکارش میاید….
همه هستی برای آمدنش در خالت آماده باش هستند ….باغ سلام میکند…..سرو قیام میکند……سبزه پیاده میرود……غنچه سوار میرسد……
خلوتیان آسمان تا چه شراب می خورند
روح خراب و مست شد , عقل خمار می رسد
در اینجا این سوال بزرگ برای مولانا پیش میاید که چرا خلوتیان آسمان یعنی آنهایی که اینهمه عظمت و بزرگی و هیبت و شکوه و مستی را که فقط نشانه های آمدن یار است و روح چون منی را چنین مست میکند و عقل را خمار !!!!!!! چگونه ممکن است با ابنهمه مستی که حضور معبود به آدم میدهد , کسی بتواند شراب هم میل کند , اصلی چه لزومی به خوردن شراب هست؟مگر ظرفیتی هم باقی میماند برای مستی بیشتر؟مگر بیشترش هم ممکنه؟؟؟؟؟
این شهود خودش پر از مستی و شعف و شادی وخماری است و تمام ظرفیت وجودی مرا پر کرده , دیگر ظرفیتی برای مستی بیشتر نیست
و در بیت آخر میگوید:
چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ما
کوی ما ,کوی عاشقان , کوی واصلان , کوی خاموشی است،
چون در کوی واصلان , آنچه را شهود میکنی نمیتوانی در قالب کلمات بیان کنی, واژه ها ظرفیت بیان آنهمه لطافت و زیبایی را ندارند درخشندگی رنگها , آنچه از بوها می شمید , لطافت های عالم بالا مافوق تصور و بیان است بنابراین اگر سعی کنی با کلامت ,پرده برداری, در حقیقت حجاب اندر حجاب ایجاد میکنی یا بعبارتی مثل اینکه فضا را با گفتگوی خود غبارآلود میکنی
👆☹
منبع مطلب : ganjoor.net
مدیر محترم سایت ganjoor.net لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
مرورگر شما از این ویدیو پشتیبانی نمیکنید.منبع مطلب : www.mehrnews.com
مدیر محترم سایت www.mehrnews.com لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
..... : ای بابا من کل گوگل رو زیر و رو کردم اصلا نیستاینجا هم که نبودکسی میدونه؟
ناشناس : مینویسیم معنی شعر شما استعاره و تشابهات را میفرستی؟؟!!😒😒
ناشناس : خودمون میدونستیم برا چهارم هست جواب رو بگو
hasti : درسته
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
ناشناس : اصلا چیزی نه نیخواهیم را نمیاری
ناشناس : خودمون میدونستیم برا چهارم هست جواب رو بگو
لیلاجعفری : رونق باغ می رسدچشم وچراغ می رسد، غم به کناره می رودمه به کنارمی رسد، باغ سلام می کندسروقیام می کند، سبزه پیاده می رودغنچه سوارمی رسد
مهسا : نه
صالح : اگه چیزی بلد نیستید پس سایتتون اول گوگل نیاد 😠😠😡😡
ریحانه : من فرستادم برو نگاه کن
ناشناس : من دارم از گوگل می گیرم تو از من می پرسی خودمم نمی دونم
ناشناس : اصلا متوجه نمی شم
ناشناس : معنی رو من میدونم یعنی به راه اب بپاشید اگاه باشید زیرا معشوق از راه میرسد به باغ مژده دهید زیرا بوی بهار از راه میرسد🙏🙏🙏
من معنی رو میدونم یعنی به راه اب بپاشید آگاه باشید زیرا معشوق از راه میرسد به باغ مژده دهید زیرا بوی بهار میرسد.
گوگل پدصگ نمیاره واسه من دیوان آورده
SvjcdsarxblnnufxsX
باشه اسم پرهام کریمی
سلام خوبه
معنی رو من میدونم یعنی به راه اب بپاشید اگاه باشید زیرا معشوق از راه میرسد به باغ مژده دهید زیرا بوی بهار از راه میرسد🙏🙏🙏
من هرچه قدردنبالش گشتم پیدا نکردم
من دارم از گوگل می گیرم تو از من می پرسی خودمم نمی دونم
آب بزنید راه را که این مهمان عزیز می خواهد از راه برسد مژد ه دهید که مهمان مهربان از راه رسید
هباتلتمنلذککذربذبننخژننژ خرمگس
سلام دوستان عزیز من هم معنی شعر آب زنید راه را هین که نگار میرسد مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد رو میخواستم ولی معنی شو نیاورد اگه شما معنی شو میدونید توی این سایت به اشتراک بگذارید تا کسان دیگه هم معنی این شعر رو بفهمن ممنون از شما عزیزان 💛💛❤❤
سلام اصلا خوب نبود فقط شعر داشت
م
منم این رو بلد نبودم 🤷🏻♀️
راه راآب وجاروکنیدپاکیزه کنیدکه محبوب درحال رسیدن است
به باغ مژده دهیدکه عطربهاردرراه است
جوابش چی میشه
.
یمیممل
کثپبکب
حقحخقمق
قککثمنف
سلام ببخشید اگه کسی معنی آب زنید راه را همین که نگار می رسد مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد اگه کسی بلده لطفا بفرستید ممنون میشم
سلام من کل گوگل رو گشتم ولی معنی آب زنید راه را همین که نگار می رسد مژده دهید باغ را بوی بهار
می رسد لطفا اگه کسی میدونه بگه ممنون میشم
سلام دوستان گلم من جواب این بیت شعر رو می دونم : (( اب زنید راه را هین که نگار میرسد، مژده دهید باغ را ، بوی بهار می رسد)) یعنی بر راه اب بپاشید(اگاه باشید) زیرا معشوق (عزیز) از راه می رسد ، به باغ مژده دهید زیرا بوی بهار ( لحظه ای که در انتظارش بودیم) از راه می رسد💗💗💖💖💕💕💚💛💜❤💙
اگه چیزی بلد نیستید پس سایتتون اول گوگل نیاد 😠😠😡😡
معنی
اب زنید راه را هین که نگار میرسد مژده دهید باغ را بوی بهار
چهارم ابتدایی
پپپن
وااا
سلتم ببخشید شما
من معنی میخواستم ن شعر کل گوگل رو گشتم پیدا نکردم
معنی بیت اول، برراه آب بپاشیدزیرامعشوق ازراه می رسد. به باغ مژده دهیدزیرابوی بهارازراه می رسد.
رونق باغ می رسدچشم وچراغ می رسد، غم به کناره می رودمه به کنارمی رسد، باغ سلام می کندسروقیام می کند، سبزه پیاده می رودغنچه سوارمی رسد
اصلا چیزی نه نیخواهیم را نمیاری
آب زنید را را هین که نگار مررسد مژدهید باغ را بوی بهار میرسد
چی
مینویسیم معنی شعر شما استعاره و تشابهات را میفرستی؟؟!!😒😒
ای بابا من کل گوگل رو زیر و رو کردم اصلا نیستاینجا هم که نبودکسی میدونه؟
دیدی
اصلا خوشم نیومد
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
آب بزنید راه را وقتی که نگار می رسد
به همه خبر دهید که همان کسی که منتظرش بودیم رسید