در روایات به کدام یک از اثار لقمه حرام اشاره دارد
در روایات به کدام یک از اثار لقمه حرام اشاره دارد را از سایت نکس درجه دریافت کنید.
تأثیر لقمه حلال و حرام در زندگی
به گزارش ایکنا، برنامه هفتگی درسهایی از قرآن با سخنان حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی پنجشنبه، بیستودوم آبانماه ۹۹، با موضوع «نقش لقمه حلال و حرام در زندگی» از شبکه اول سیما پخش شد. در ادامه مشروح برنامه این هفته درسهایی از قرآن را میخوانید؛
«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم»
«الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
درسهایی از قرآن یک برنامه چهل سالهای است که خدا لطف کرد حتی یک شب جمعه از طرف ما تعطیل نشد. لطف خدا بود و ده سالی که از تلویزیون ما گذشت بعضی از دوستان فرهنگی به فکر افتادند که این بحثهای درسهایی از قرآن را یک سؤالهایی دربیاورند و یک مسابقه برای نسل نو بگذارند.
این فکر 29 سال گذشت یعنی چهل سال تلویزیون است و بعد از ده سال به این فکر افتادیم. هر سال بیش از دو میلیون ورقه توزیع میشود و بیش از یک میلیون رسماً شرکت میکنند و از درسهایی از قرآن چند سؤال طراحی میشود و این کار در زمانی که الآن کرونا هست از طریق فضای مجازی بررسی میشود. اول از خدا تشکر میکنیم و از شهدایی که این امکانات را در اختیار ما گذاشتند و از صدا و سیما و آموزش و پرورش که در برنامه شاد برای این بحث یک کانال خاصی باز کرده است. این اثرش نه نسبت به درسهای بنده باشد، هر کس با هر سخنرانی سر کلاس، در دانشگاه، آموزش و پرورش، خطبههای نماز جمعه، هرجا مینشینیم به قصد این گوش بدهیم که یاد بگیریم.
گوشدادن به قصد یادگیری
چون اگر به قصد یاد گرفتن نباشد آدم گوش میدهد و بعد هم فراموش میکند. شما اگر یک عمری بروی دکان نانوایی، نانوایی را یاد نمیگیری اما اگر دو سه ساعت، چند ساعت بروی به قصد اینکه یاد بگیری، یاد میگیری. پای هر حرفی مینشینیم عنایت داشته باشیم این چه میگوید. دل بدهیم نه فقط گوش بدهیم. حالا این کار در برنامه ما شده و خدا را شکر میکنیم. از دستاندرکاران تشکر میکنیم بخشی از فرهنگیان این کار را پیگیری میکنند و هر هفته به ده نفر جایزه داده میشود، جایزههایش چیزی نیست. جایزه علم آن مطلبی است که آدم یاد میگیرد. شما وقتی دل دادی و چیزی یاد گرفتی جایزهات همان است که یاد گرفتی، منتهی افرادی هستند گاهی کمکهایی میکنند و این بهصورت یک تشکیلات خوبی درآمده است. خدا را شکر و از همه دستاندرکاران تشکر میکنم. این مقدمه بود به مناسبت آغاز بیست و نهمین سال مسابقه. سراغ بحث اصلی برویم.
اما بحث این هفته چیست؟ در مورد چیزی است که دنیا خواب است و اسلام بیدار. دنیا خواب است؟ بله، همه کشورها؟ بله، دانشگاهها، آنها هم توجه به این مسئلهای که میگویم ندارند. در تعلیم و تربیت مسائل خانواده مطرح هست. مسئله روانشناسی مطرح است. روانشناسی کودک مطرح است. تشویق، تنبیه، فیلم، هنر، در تعلیم و تربیت پای همه جا و همه چیز در کار است و یکجا که جایش خالی است این است. اینکه لقمه حلال و لقمه حرام در تعلیم و تربیت اثر دارد. این را من از بعضی از افرادی که دو تا دکترا داشتن در تخصص تعلیم و تربیت، پرسیدم که آیا دنیا در تعلیم و تربیت به فکر لقمه هست؟ گفت: لقمه حلال و لقمه حرام در کتابهای دنیا نیست، ولی اسلام خیلی عنایت دارد.
خروج آدم و حوّا از باغ بهشتی
خداوند حضرت آدم و حوا را خلق کرد، در یک باغ بسیار خوبی، گفت: اینجا خوش باشید. هرچه هم خواستید بخورید، «وَ کُلا مِنْها رَغَداً حَیْثُ شئْتُما» (بقره/35) هرچه میخواهید بخورید. فرمود: این یکی را نخورید. «وَ لا تَقْرَبا هذهِ الشَّجَرَةَ» پس ببینید سر لقمه شد. همه چیز بخورید و این یکی را نخورید. آدم و حوا هم وسوسه شدند از طرف شیطان همان که خدا گفت نخورید، خوردند. پس این لقمه که در شکمشان رفت، خداوند فرمود: از این منظره و باغ بیرون بروید، دیگر جای شما اینجا نیست. آدم و حوا را بیرون کردند، ما هم نسلش هستیم بیرون کردند. همه به درد سر افتادیم سر یک لقمه که نباید بخورد، خورد. تازه تکلیف نبود. آن باغ جای تکلیف نبود، تکلیف جایش دنیاست. توصیه بود. مثل اینکه آدم میگوید آقا سرما نخوری. یک توصیهای خدا به آدم و حوا کرد، این توصیه را گوش ندادند، خودش و نسلش را بیرون انداختند. ما همه گرفتاریهایمان برای این است که پدر ما این لقمه را خورد. این لقمه حرام که نبوده، تکلیف نبوده، توصیه بوده است. به قول طلبهها میگویند: امر مولوی نبوده امر ارشادی بوده است. امر مولوی مثل اینکه میگویند: بکن و نکن و سفت میگویند. ارشادی مثل اینکه آدم به بچهاش میگوید: لباس بپوش سرما نخوری.
رزق بندگان از سوی خدا
کمفروشها، اختلاسگرها و دزدها چشمهایشان را باز کنند. یک لقمه نان میخواهند بخورند، خدا به سگهای ولگرد روزی میدهد. نهنگ در دریا و اقیانوس زندگی میکند، از این ماهیها هرچه میخواهد میخورد. جرمش لای دندان نهنگ میرود. نهنگ مسواک میخواهد. روی اقیانوس میآید و دهانش را باز میکند. پرندهای است کوچولو دو شاخک دارد مثل کلنگ دو سر است، این پرنده در فضا گرسنه میشود. میآید روی آب میبیند این دهانش باز است، میرود در دهان نهنگ مینشیند. نهنگ میخواهد این را ببلعد نمیتواند. چون این شاخکها به دهانش فرو میرود. دهانش را همینطور باز میگذارد. این پرنده آشغالهای لای دندان نهنگ را میخورد. شکمش سیر میشود و بالا میپرد. نهنگ هم دندانهایش مسواک میشود و در اقیانوس میشود. یعنی چه؟ یعنی خداوند رزق پرنده در هوا را لای دندان نهنگ در اقیانوس قرار داده است. خدایی که اینطور رزاق است، «وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فِی کِتابٍ مُبینٍ» (هود/6) همه را «نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعِیشَتَهُمْ» (زخرف/32) در مورد لقمه میخواهم صحبت کنم. تازه حالا این أکل بود، قرآن چند جا میگوید: «أَکَّالُونَ لِلسُّحْت» (مائده/42) آیه قرآن است. یعنی دائماً لقمه حرام میخورد. حضرت آدم یکبار خورد، میگوید: «ذاق» یعنی شکمش هم سیر نشد. ذائقه یعنی چشید. حضرت آدم یکبار خورد، 1- چشید، 2- تکلیف هم نبود 3- ما دائماً بعضیهایمان خلاف میکنیم، أکال، مثل بقال و خراز، أکال از أکل است، أکل یعنی دائماً میخورد. «أَکَّالُونَ لِلسُّحْت» دقت کردید چه گفتم؟ یکبار بود، چشیدن بود نه پرخوری، توصیه بود نه تکلیف، این روزگارش شد. «أَکَّالُونَ لِلسُّحْت»
حالا وارد بحث شویم. در قرآن خیلی گفته «کلوا» از چه چیزهایی بخورید؟ «لا تأکلوا» از چه چیزهایی نخورید؟ مسئله تغذیه مورد مهمی است. غذاهای خطرناک را تکرار کرده است. مثلاً در مورد خمر و میسر، شراب و قمار، در مورد ربا تکرار کرده است. در مورد سرقت تکرار کرده است. لقمه حرام پیروی از گامهای شیطان است. «کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالًا طَیِّباً» غذای حلال و طیب بخورید، بعد میگوید: «وَ لا تَتَّبعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» گامهای شیطان، در راه شیطان قرار نگیرید. یعنی اگر کسی لقمه حرام خورد در راه شیطان قرار میگیرد.
امیرالمؤمنین میفرماید: «لَا تُدْخِلُوا بُطُونَکُمْ لُعَقَ الْحَرَام» نهجالبلاغه خطبه 151، لُعق را معنی کردند جمع لقعه یعنی چند قاشق، یعنی یک مقدار کم. یعنی از مقدار کم هم پرهیز کنید. شما وقتی یک سوزن به یک گوشه توپ فوتبال بزنی بازی لغو میشود. نمیگوید: آقا حالا ما یک سوزن به یک گوشه زدیم، یک سوزن به یک گوشه زدی ولی بازی لغو شد. گاهی وقتها یک لقمه خراب میکند.
رابطه غذا با اخلاق و رفتار انسان
قرآن یک آیه دارد میگوید: «وَ الَّذی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلَّا نَکِداً» (اعراف/58) زمین خبیث تیغ بیرون میدهد. زمین خوب میوههای خوب بیرون میدهد. میخواهد چه بگوید؟ یعنی وقتی از درون خراب شد، اعمال هم از بیرون اثر دارد.
آثار لقمه حرام، عرض کنم اینها هست. روایتش را بعد میخوانم. 1- رزقت از حلال کم میشود. این را بنویسم. بسم الله الرحمن الرحیم، [پای تخته] آثار لقمه حرام: 1- از حلال کم میشود. روایت داریم رزق هرکسی حلال اندازهگیری شده است. اگر کسی ناخنک به حرام بزند خدا سهم حلالش را کم میکند. این یک، 2- نه حج نه عمره نه نماز و نه... کارهای عباداتش قبول نیست.
شما چای میخوری اما اگر چای در آفتابه باشد میخورم؟ نه، حجی که باید از رزق حلال باشد. عمرهاش حلال باشد و نمازش حلال باشد. دیگر چه؟ در نسل اثر میکند. در اولاد، در اولاد اثر دارد. سعی کنیم به بچههایمان رزق حلال بدهیم و یک خرده از تزئینات کم کنیم.
عدم استجابت دعا به خاطر لقمه حرام
دعایش مستجاب نمیشود. رد دعا، دعایش رد میشود، هرچه دعا میکند مستجاب نمیشود. حدیث داریم، «من اراد أن یستجاب له» کسی که دوست دارد دعایش مستجاب شود، «فلیطیب» غذایش را طیب کند. لقمهات را حلال کن، دعایت مستجاب میشود. قبول نشدن نماز را هم گفتم. بله!
خوار شدن، اینهایی که اختلاس میکنند و تلویزیون اینها را نشان میدهد، دیگر خودش و خانمش و برادر خانمش، شوهرخواهرش، داییها و عموها و پسرعموها، تمام فامیل میگویند: دیدی تلویزیون نشان داد. ارزش داشت شما مدل ماشینت را بالا ببری، بعد تلویزیون نشان میدهد میگویند: این اختلاس کرده است. حدیث داریم در دنیا خوار میشوید، آخرت هم که عذاب هست.
لقمه حرام هم سر چشمه همه گناهان هست. سرچشمه همه گناهان است یا بسیاری. امیرالمؤمنین به کمیل فرمود: «إِنَّ اللِّسَانَ یَنْزَحُ مِنَ الْقَلْب وَ الْقَلْبُ یَقُومُ بالْغِذَاءِ فَانْظُرْ فِیمَا تُغَذِّی قَلْبَکَ وَ جِسْمَکَ» ای کمیل، زبانت هرچه میگوید بر اثر قلبت است. یعنی هر خاطرهای در ذهنت است آن خاطره را به زبان میآوری. چیزهایی که از قلبت صادر میشود، بخاطر غذایی است که میخوری. غذا در روح اثر دارد و روح در بیان اثر دارد. اینها همه به هم وصل است. وقتی رزق ما تضمین شده برای چه حرص میزنیم؟ بعضی میگویند که نظام اقتصادی که فاسد است دزد پیدا میشود، این حرف درست است اما همه دزدها مشکل ندارند. شاه رئیس دزدها بود. شاه اگر رئیس دزدها بود، مشکل اقتصادی داشت؟ بعضی به خاطر فقر دست به حرام میزنند که مسئولش هم دولت و مردم هستند. گاهی انسان میبیند که همه باید استغفار کنیم، تعارف ندارد. بعد از چهل سال تلویزیون جمهوری اسلامی نشان میدهد که فلان منطقه بچههایش کفش ندارند. مدرسه ندارند، کپرنشین هستند. آنوقت از آن طرف میبینی پولهایی خرج میکنند سالن درست میکنند که چند میلیارد خرجش است و در سال پنج جلسه هم در آن گرفته نمیشود. شما خودت باشی حاضر هستی برای یک کیلو آرد نانوایی باز کنی؟ هیچ عاقلی این کار را نمیکند. یک سالن درست میکنیم که در سال چند جلسه درونش گرفته میشود و بعد آنوقت مسجدهایی که ساخته میشود، مذهبیها خیلی اسراف میکنند. گفتم: قرآن میگوید: اسرافکارها وقتی اسراف میکنند یک اسم خوبی روی اسمشان میگذارند. آیهاش را بخوانم «زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ» (یونس/12) زینت دارد، قشنگش میکنند. مسرف یعنی کسی که اسراف میکند کارهایش را قشنگ میکند و میگوید: آبرو داریم. به خانم میگوییم: اینقدر برنج نپز. زیادی است، میگوید: آدم آبروداری است یکبار میبینی کم میآید. به اسم آبروداری.
من یکوقت رفتم یک کشوری، دعوت شدم برای سخنرانی، ما را به خانه سفیر بردند. خانه سفیر مهمان بودیم گفت اینجا استخر هم دارد. میخواهی بروی شنا کنی، گفتم: بله، ما استخر ببینیم شنا میکنیم. ده درجه هوا زیر صفر بود. ما رفتیم دیدیم استخر گرم است. از استخر استفاده کردم یا نکردم، بالاخره رفتم تو استخر. سال بعد هم دوباره دعوت شدیم برای مسلمانهای آن منطقه سخنرانی کنیم، باز سفیر ما را برد. گفتم از پارسال تا حالا چند نفر آمدند در این استخر شنا کردند؟ خدا میداند آدم منفجر میشود از غصه. گفت: رئیس روابط عمومی فلان امامزاده، اسمش را نبرم بیش از این لو نرود. رئیس روابط عمومی فلان امامزاده آمده است. یکبار هم تو آمدی. گفتم: انصافاً خانه خودت باشی در این هوای ده درجه زیر صفر یک استخر را نگه میداری برای اینکه... اینها جنایت است و خیانت نیست. به هر حال...
اینها خانه خودمان باشد. پول خودمان باشد. خیلی از ما در سالنهایی که میرویم با کفش روی فرش میرویم. خانه خودت هم با کفش روی فرش میروی؟ خانه خودت کفشهایت را میکنی. اما چون اینجا برای دولت است با کفش میروی.
انواع رزق مادی و معنوی
رزق هم فقط شکم نیست. همه چیزهایی که آدم بهرهمند میشود رزق است. لذا داریم «اللهم ارزقنی قلباً خاشعا» دل نرم، سنگدل نباشم. لساناً ذاکرا» بیانم یاد خدا باشد. «علماً نافعا» علم مفید باشد. «اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام» خدایا حج میخواهم بروم. یعنی رزق فقط خوراک و پوشاک و مسکن نیست. آبرو هم رزق است. علم هم رزق است. تقوا هم رزق است. رازق ما خدای حکیم است. او میداند بچه در شکم مادر چه میخواهد؟ برنامهاش را طوری قرار داده که در شکم مادر بچه تغذیه شود. بیرون آمد بند ناف قطع میشود و شیر میخواهد. غذای درون شکم یک چیز است. غذای بیرون شکم یک چیز دیگر است. کم کم دندان درمیآورد. همین که دندان درآمد یعنی باید غذایش خوردنی باشد. رزق دو جور است. یک رزق هست ما باید سراغش برویم. مثل اینکه کار کن پول دربیاور. «فَامْشُوا فِی مَناکِبها وَ کُلُوا مِنْ رِزْقِهِ وَ إِلَیْهِ النُّشُورُ» (ملک/15) آیاتی در قرآن داریم میگوید: باید بلند شوی پول در بیاوری. این رزقی است که باید دنبال کنی، تلاش کن پول دربیاور. یک رزق هم هست کار به تلاش ما ندارد. بعضی کارهای ما باید عنایت داشته باشیم مثل نوشتن بنده. بنده که میخواهم بنویسم باید توجه داشته باشم مینویسم. اما بعضی چیزها نه قلب من کار میکند توجه ندارم. کلیه کار میکند، معده کار میکند. کبد و ریه کار میکند. جریان خون کار میکند. انواع کارها میکنند و ما توجه به آنها نداریم. ما فقط میدانیم میرویم میخوابیم اما وقتی خوابیدیم تا صبح چند بار میغلتیم؟ غلتیدن در اختیار ما نیست. خدا میداند اگر غلت نزنیم صبح خرف هستیم. خود خدا اتوماتیک طوری بدن را خلق کرده که اتوماتیک غلت میزند. بنابراین ما دو رزق داریم. یک رزق این است که باید سراغش برویم. یک رزق این است که سراغش نرفته خدا به ما میدهد. استعداد و حافظه ما چقدر است؟ رزق است. ابتکار رزق است. حافظه رزق است. پس رزق هم دو قسم است. مسئله دیگر درباره رزق این است که خدا که رازق است میگوید: «نحن... ْرزقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها» خداوند وقتی رزق میدهد رزق دادن خداوند چند چیز نیاز دارد. 1- اول باید بداند... چند آمار دستش باشد. از ریزترین موجودات و حیوانها هم باید آمار دستش باشد. هم باید بداند که کجاست، این دو مورد. رزق خدا، 1- [پای تخته] رزق الهی، رزق خداوند 1- رزق خداوند براساس چه چیزهایی باید باشد؟ 1- آمار را دقیق بداند وگرنه نمیتواند رزقشان را بدهد. 2- محل همه را بداند. 3- نیاز همه را بداند. 4- قدرت رزقرسانی داشته باشد. 5- مقدار نیاز را هم بداند. «یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها»
خیلی عجیب است، این گوشت بغل ناخن رشد میکند. با حس، بغلش ناخن رشد میکند بی حس. شما میخواهی ناخن بگیری، یک مقدار ناخنت را با یک موادی یک چیزی اگر خیلی جاها ناخن نباشد نمیشود کار کرد. رزق ناخن این است که حس نداشته باشد و بغلش حس داشته باشد. مقدار آب دهان چقدر باید باشد؟ زیاد تولید میشد هی به لباسهایمان میریخت. کم تولید میشد همه در خیابان که راه میرفتیم یک سرم هم باید کنار دهانمان باشد. مزه آب دهان با اشک فرق دارد. اشک ما شور است و آب دهان شیرین است. چرا شور است؟ چشم ما از پی است. پس با آب نمک قاطی است. اگر پس در آب نمک نباشد از بین میرود. چون چشم ما از پی است باید در آب نمک باشد. دهان ما برای خوردن است و باید آب دهان شور نباشد. تازه این شوری چشم هم یک شوری طبیعی نیست. ده مواد باید ترکیب شود تا اشک شود. اینطور نیست که شما یک خرده آب نمک قاطی کنی اشک شود. هر آب شوری اشک نیست. اشک ما آب شوری است که از ده مواد ترکیب شده است. اینطور که یکی از این فوق تخصصهای چشم برای من میگفت. حیوانات دریایی، حیوانات هوایی، حیوانات صحرایی، همه را باید بداند، علم به مکانش داشته باشد. علم به نیازش داشته باشد.
عمل صالح در گرو لقمه حلال
لقمه حلال اگر شد مقدمه کار میشود... قرآن میگوید: «کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً» (مؤمنون/51) غذای حلال بخور کار شایسته انجام میدهی. غذای حرام بخور، کار خلاف انجام بدهی. یکجا میگوید: «کلوا» بعد «لا تَطْغَوْا» (طه/81) خوردی طغیان نکن. یکجا میگوید «کلوا» خوردی، «لا تسرفوا» اسراف نکن. طغیان نکن. اسراف نکن. مال حرام روز قیامت جلوی چشم انسان مجسم میشود. یک آیه داریم در قرآن میفرماید: «وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ» (آل عمران/161) هر کلکی که زدی، گاهی وقتها یک چاقوکش را میگیرند، اسلحهاش را میگیرند، چاقوی خونیاش را لای پروندهاش میگذارند. «یأت بما غلّ» کارهای خوبمان را هم میآوریم. «من جاء بالحسنه» میگوید: کار خوب انجام بدهید همین کار خوب را قیامت نشانت میدهند. «وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً» (کهف/49) هم حاضرا داریم، هم محضرا داریم. یعنی کار خوب حضور دارد. کار بد هم میگوید: «یأت بما غلّ» همان خلافی که کردی، همان فرشی که دزدیدی، همان اختلاس که کردی، جلوی چشمت میآید. آدمهای نیک حسنات خودشان را میآورند، جاء بالحسنه، مهم هم آدم است که ببرد. قرآن نگفته هر کس کار خوب بکند در برابر من، «من عمل بالحسنه» نگفته، میگوید: «من جاء بالحسنه».
یکبار حضرت فرمود: هر یک سبحان الله و الله اکبر و ذکر خدا که میگوییم، یک درخت در بهشت سبز میشود. یک نفر گفت: یا رسول الله، پس بهشت ما خیلی درخت دارد. فرمود: بله، ولی گاهی هم یک آتش میافتد و همه را میسوزاند. «من جاء بالحسنه» حسنه را بتوانی تا قیامت بیاوری، آن هم میگوید: «یأت بما غلّ» خلافت هم تا قیامت بیاوری. یعنی خلافکار و نیکوکار و بدکار هر دو عملشان روز قیامت مجسم میشود. «یأت بما غلّ» یعنی همان کلکی که زدی این است. روز قیامت چه خبر است.
یک بنده خدایی یک جایی مهمانی رفته بود. ساعت قشنگی روی طاقچه اتاق بود. این وسوسه شد این ساعت را برداشت و در کفش یا کیسهاش گذاشت. صاحبخانه آمد و دید ساعت نیست. گفت: اینجا یک ساعت بود، مهمان نگفت من برداشتم. یک مدت که گذشت، یک مرتبه ساعت در کیف مهمان صدا کرد. مهمان از خجالت آب شد. ما یک ساعت در جیبمان میگذاریم رسوا میشویم. «یَوْمَ تُبْلَی السَّرائِر» (طارق/9) همه کارها لو میرود. «لا یُغادرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبیرَةً إِلَّا أَحْصاها» (کهف/49) قرآن میگوید: صغیر و کبیر لو میرود. مواظب لقمهها باشیم. خدایا همه ما را از بطوننا عن الحرام و الشبهه، جزء دعاهاست که خدایا شکم ما را از لقمه حرام، عجله نکنیم و تقوا را از دست ندهیم. خوش حال نباشیم که با چه پولی چه کارهایی کردند. دیر یا زود میگذرد. خدایا رزق ما را حلال قرار بده و همه ما را از انواع حرامخواریها حفظ بفرما.
«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
سؤالات این هفته:
1- فرمان خداوند به آدم و حوّا در باغ بهشتی چه بود؟
1) خوردن از انواع نعمتها
2) نخوردن از میوهای خاص
3) هر دو مورد
2- آیه 32 سوره زخرف به چه امری تأکید دارد؟
1) تقسیم رزق مردم
2) تقسیم حلال و حرام
3) تلاش برای کسب رزق
3- آیه 42 سوره مائده به کدام ویژگی دوزخیان اشاره دارد؟
1) ترک نماز
2) حرامخواری
3) شرابخواری
4- بر اساس روایات، لقمه حرام چه اثری در زندگی انسان دارد؟
1) عدم استجابت دعا
2) عدم پذیرش اعمال
3) هر دو مورد
5- در قرآن، پاداش بهشت برای چه کسانی تضمین شده است؟
1) انجام عمل صالح در دنیا
2) آوردن عمل صالح به آخرت
3) ترک گناه در دنیا
علاقهمندان میتوانند از طریق بخش مسابقات سایت www.Qaraati.ir و یا صرفاً ارسال اعداد گزینه صحیح بهصورت یک عدد پنج رقمی، از چپ به راست (مانند ۲۳۱۲۳) به سامانه پیامکی ۳۰۰۰۱۱۴ در این مسابقه شرکت کنند.
منبع مطلب : iqna.ir
مدیر محترم سایت iqna.ir لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
اگر لقمه حرام و محیط فساد انگیز در انسان تأثیر بد دارد، چرا برخی با وجود این محیط رستگار شدند؟ - گنجینه پاسخ ها - اسلام کوئست - مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی
تأثیر لقمه حرام در عاقبت انسان:
در نظام هستی، هر کاری اثری بر جای میگذارد؛ هر چند در مواردی نتوان این تأثیر را با چشم ظاهری دید. یکی از این موارد، تأثیر لقمه حرام بر شخصیّت و روح انسان است. از دید ظاهری فرقی بین غذای حلال و حرام نیست، ولی لقمه حرام تأثیری بر جان و شخصیت آدمی دارد که کشف آن از محدوده علوم ظاهری بشر خارج است.
از نگاه دین اسلام و عقل سلیمِ آدمی، دوری نکردن از مال حرام در نیازهای مادّی زندگی مورد نکوهش بوده و حرام است، و اثرات سوئی بر جان و دل انسان گذاشته و بسیاری از گناهان، ریشه در آلودگی روح آدمی دارد و لقمه حرام مثل آب آلوده که جسم را بیمار میسازد جان آدمی را آلوده میکند.
قرآن کریم می فرماید:«و اموال یکدیگر را به باطل (و ناحق) در میان خود نخورید! و برای خوردن بخشی از اموال مردم به گناه، (قسمتی از) آن را (به عنوان رشوه) به قضات ندهید، در حالی که میدانید (این کار، گناه است)».[1]
خدای متعال، در آیه شریفه، هر چند یکی از مصادیق مال حرام را بیان می فرماید، ولی یک اصل کلّی و عمومی را به انسان ها گوشزد می نماید و آن این که، باید از هر گونه تصرف در اموال دیگران از غیر طریق صحیح و به ناحق دوری جست و آن را حرام کرده است.[2]
در اینجا به برخی از اثراتِ لقمه حرام از نگاه روایات اشاره می شود:
1. رسول خدا (ص) فرمود ند:« کسی که از غیر حلال کسب مال کند، آن مال، توشه او به سوی جهنّم است». [3]
2. آن حضرت فرمود ند:«همانا برای خدا فرشته ای بر بیت المقدس است که هر شامگاه ندا می دهد: هر کس حرامی بخورد از او نه عمل مستحبی قبول می شود و نه عمل واجب».[4]
3. امام صادق (ع) می فرمایند: « کسب حرام، پیامدش در اولاد انسان آشکار می شود».[5]
و همچنین در روایات متعدد دیگری لقمه حرام، زنا و به وجود آوردن نسلی فاسد و منحرف، از موارد شریک شدن شیطان[6] در اموال و فرزندان است.[7]
بنابراین، از آیات و روایات استفاده میشود که اگر بخواهیم فرزندان سالم، متدیّن، خوشخلق و ... داشته باشیم، ابتدا باید منبع اقتصادی نیازهای زندگی، حلال باشد و از لقمه حرام پرهیز شود تا تعلیم و تربیت اثر گذار باشد.
لازم به ذکر است تأثیری که حرام خواری اختیاری در روح انسان دارد بسی بیشتر از اثر وضعی آن در کودک و شرایط غیر اختیاری است؛ خوردن غذای حرام برای کودک اساساً نمی تواند اختیاری باشد و مستوجب عذاب نیست، امّا زمینه رشد معنوی را کمتر خواهد کرد. کودکانی که در خانواده ای رشد یافته اند که حرام خواری در آن رایج بوده و بعد از رشد و بلوغ با اختیار خود راه درست را انتخاب کرده و رو به استفاده از مال حلال آورده اند، در واقع مرتکب هیچ حرامی نشده اند و زمینه رشد معنوی آنها بسی بهتر از کسانی است که عمداً مرتکب بدست آوردن مال از راه های حرام شده اند. بله، اثر وضعی این لقمه حرام در مورد فرزندان هم بی تأثیر نیست، اما نه به حدّی که با اراده او قابل معارضه باشد، بلکه فقط در حدّ یک زمینه است. پس، اگر برخی با وجود خوردن مال حرام عاقبت نیکو داشته و از صالحین شدند، به خاطر این است که، تأثیر لقمه حرام در حدّ زمینه و شرط است نه علّت تامه.
بنابراین، کسب حرام، زمینه را برای برخی گرایشهای ناروا در شخص حرام خوار و نسل او فراهم میکند و نمی توان منکر این مطلب بود، ولی نه آن که از او و فرزندانش سلب اختیار کند. چه بسا فرزندی که از پدر و مادر کافر به وجود میآید، ولی راه خیر در پیش میگیرد؛ چون انسان می تواند با اختیار و معرفت خویش این نقیصه را جبران کند، و وقتی پی به حرمت مال خود برد، توبه کرده و اگر حقّی از مردم دارد، آن را ادا کرده و با کسب حلال رستگار شده و در زمره افراد صالح و نیکوکار قرار گیرند.
نقش محیط در تربیت انسان:
یکی از عوامل مؤثّر در تربیت انسان «محیط» می باشد. بدون شک، محیط در رفتار و گفتار آدمی تأثیر داشته و نقش بسیار اساسی در تربیت یا تخریب شخصیّت انسان ایفا می کند.[8]
تأثیرپذیری انسان از محیط و اوضاع مختلف آن، امری انکارناپذیر است، امّا آیا می شود به گونه ای رفتار کرد که محیط نامساعد و فسادانگیز اثر خود را بر روی آدمی اِعمال نکرده و تحت تأثیر آن قرار نگیرد؟
پاسخ این که، انسان دارای اختیار بوده و کمال او در گرو همین اختیار معنا پیدا می کند و وقتی انسان در مسیر کمال الاهی قرار گرفت و موانع آن را شناخت، محیط بد و فساد انگیز نمی تواند در او تأثیر نماید.
قرآن اهرم هایی را برای مقاومت در برابر محیط نامساعد به ما معرفی می کند که در ذیل به دو مورد از آن اشاره می شود:
1. آگاهی[9]: اصولاً روح تعالیم اسلامی با جهل و نادانی نمی سازد و نمی توان بدون علم و دانایی به کمال و قرب الاهی رسید و موقعیت ممتازی در جامعه داشت. اسلام دینی چند بُعدی و همه جانبه است و همان گونه که نماز و روزه از اهمیت برخوردار است، تحصیل علم و معرفت هم دارای ارزش است.
احیای نفوس و روح انسان ها جز در سایه آگاهی با علوم و حقایق اصیل امکان پذیر نیست؛ امام علی (ع) می فرمایند: «دانش، زنده کننده روح آدمی است».[10]
همراهان موسی (ع) با این که همواره از راهنمایی های آن حضرت بهره مند می شدند، اما به خاطر جهل و نادانی، تحت تأثیر محیط و صحنه های بت پرستی قرار می گرفتند. موسی (ع) آنها را مورد سرزنش قرار داد و فرمود:«... شما جمعیّتی جاهل و نادان هستید! اینها (را که میبینید)، سرانجام کارشان نابودی است و آنچه انجام میدهند، باطل (و بیهوده) است».[11]
2. اصلاح وضع[12]: برای زدودن پاره ای از حالات و رفتارهای نامطلوب و نیز برای ایجاد حالات و رفتارهای مناسب و پسندیده باید برای تغییر وضع محیط بد و نامساعد اطراف خود اقدام کرد. تغییر روابط آدمی با وضع زمانی و مکانی و اوضاع اجتماعی مبدأ تغییر بسیاری از حالات و رفتارها است.
وقتی حضرت موسی (ع) مدّتی از میان امّت خویش غایب شد. در غیبت او سامری موقعیت را مناسب دید و با عاریت گرفتن زیور و زینت مردم، به آنها گوساله ای زرّین و فریب دهنده داد، آن چنان که به گفته آنان که به سامری روی آوردند، بی اختیار فریفته آن گوساله شدند و در برابر آن سر به سجده بردند و آن را معبود گرفتند. هنگامی که موسی بازگشت و امّت خود را گرفتار فتنه سامری دید، او را فرا خواند و گفت: «برو، که بهره تو در زندگی دنیا این است که (هر کس با تو نزدیک شود) بگویی «با من تماس نگیر!» و تو میعادی (از عذاب خدا) داری، که هرگز تخلّف نخواهد شد! (اکنون) بنگر به این معبودت که پیوسته آن را پرستش میکردی! و ببین ما آن را نخست میسوزانیم سپس ذرّات آن را به دریا میپاشیم!».[13]
حضرت موسی (ع) برای مهار کردن اندیشه شرک در میان مردم، دست به تغییر موقعیت زد. سامری را از امّت اخراج کرد و آثار ضلالت بار او را از متن جامعه زدود و بدین گونه فتنه را از ریشه سوزاند.
اکنون درباره کسانی که در پرسش نام برده شده، گوئیم:
حضرت موسی (ع) هر چند در خانه فرعون زندگی کرد، امّا می دانیم که انبیاء در اثر ایمان، شناخت و یقین کامل، دارای روحیه ای بودند که با کمال آزادی و آگاهی هرگز پیرامون گناه و خطا نگردند، بلکه در اندیشه آن هم نباشند.[14] از طرفی، با این که حضرت موسی (ع) در خانه فرعون بوده، ولی این دلیل نمی شود که حتماً غذای حرام خورده باشد، بلکه خدای متعال همان گونه که در رود نیل از او محافظت کرد، برای او غذای حلال فراهم کرده است.
درباره آسیه زن فرعون هم ، نباید گفت چون در خانه فرعون بوده، به هیچ وجه نمی تواند از صالحین شود؛ چون اولاً معلوم نیست که لقمه حرام خورده باشد و ثانیاً همان گونه که گفتیم لقمه حرام علت تامه نیست.
در مورد معاویه دوم باید گفت: هر چند وی فرزند یزید بوده، ولی فهمید که کار جدّش معاویه و پدرش یزید اشتباه بود، و به همین دلیل، خود را از خلافت کنار زد، و این اقدامی شایسته بود.[15]
در مورد فرزندان هارون الرشید لازم به ذکر است که در سال 186 ق هارون الرشید برای ولایتعهدی پسر سومش قاسم بعد از امین و مأمون بیعت گرفت و قاسم را مؤتمن نامید و او را که بچهای بیش نبود، حاکم جزیره قرار داد . اگر خوب بودن این شخص مسلم فرض شود، جواب ما همان است که در باره افراد پیشین به آن اشاره شده است.
منبع مطلب : www.islamquest.net
مدیر محترم سایت www.islamquest.net لطفا اعلامیه سیاه بالای سایت را مطالعه کنید.
جواب کاربران در نظرات پایین سایت
مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.
نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.