در حال پالایش مطالب میباشیم تا اطلاع ثانوی مطلب قرار نخواهد گرفت.
    توجه : تمامی مطالب این سایت از سایت های دیگر جمع آوری شده است. در صورت مشاهده مطالب مغایر قوانین جمهوری اسلامی ایران یا عدم رضایت مدیر سایت مطالب کپی شده توسط ایدی موجود در بخش تماس با ما بالای سایت یا ساماندهی به ما اطلاع داده تا مطلب و سایت شما کاملا از لیست و سایت حذف شود. به امید ظهور مهدی (ع).

    از چه کسانی یا از چه راه هایی می توانیم پاسخی مناسب برای پرسش هایمان پیدا کنیم

    1 بازدید

    از چه کسانی یا از چه راه هایی می توانیم پاسخی مناسب برای پرسش هایمان پیدا کنیم را از سایت نکس درجه دریافت کنید.

    قدرت سوال برای رسیدن به موفقیت

    قدرت سوال برای رسیدن به موفقیت

    پرسش‌های کوانتومی

    قدرت سوال

    همه‌ی انسان‌ها به دنبال زندگی بهتر هستند و در اکثر اوقات این زندگی بهتر با راه حل‌هایی بهتر به وجود می‌آید؛ ولی کمتر کسی توجه می‌کند که چگونه باید راه حل های بهتری را پیدا کرد.

    خیلی ساده است. برای اینکه راه‌حل‌های بهتری پیدا کنیم باید سؤالات بهتری بپرسیم! بارها در مباحث قانون جذب گفتم که توجه ما باعث به وجود آمدن شرایط می‌شود. الآن فرض کنیم یک اتفاق ناخواسته برای ما پیش‌آمده است و ما از خود سؤال می‌پرسیم: چرا این اتفاق افتاد؟ چرا همیشه من؟ چرا با من این کار را کرد؟ حالا ذهن ما دنبال این می‌گردد که شرایطی را از گذشته پیدا کند که نشان دهد که این اتفاق بد همیشه برای ما می‌افتد.

    حال سؤال دیگری می‌پرسیم: چگونه می‌توانم این وضع را دگرگون کنم؟ چگونه همین الآن می‌توانم کانون توجهم را عوض کنم؟

    و یک سؤال جادویی که سریع به شما حس خوب را می‌دهد: آیا این موضوع ۶ ماه دیگر هم اهمیت دارد؟ چون معمولاً جواب خیر است به‌سرعت احساسمان خوب می‌شود.

    ساخت سؤال توسط مغز

    مغز ما با بروز کوچک‌ترین اتفاق، شروع به طرح چندین پرسش می‌کند و معمولاً همیشه نخستین پرسش این است: معنای این اتفاق چیست؟ آیا لذت دارد یا رنج؟

    پیشنهاد می‌کنم این مطلب را هم بخوانید: چگونه احساسات را کنترل کنیم؟ 

    این‌ها نمونه‌هایی از پرسش‌هایی هستند که صرف‌نظر از نوع اتفاقاتی که در زندگی‌مان می‌افتد همواره در ذهن ما جاری هستند. اما من از شما می‌خواهم نسبت به این پرسش‌ها تیز و حساس شوید، زیرا اگر پیوسته همان پرسش‌های همیشگی را از خودمان بپرسیم همان جواب‌های همیشگی را می‌گیریم.

    قدرت سوال برای رسیدن به موفقیت

    عملکرد ما را سوا لاتمان تعیین می‌کند

    اگر مدام از خودمان بپرسیم چرا هیچ‌وقت نمی‌توانم این کار را انجام دهم؟ مغز شما به‌گونه‌ای عمل خواهد کرد که هیچ‌وقت نتوانید آن کار را انجام دهید و کم‌کم این باور را در خود شکل می‌دهید که نمی‌توانید آن کار را انجام دهید. البته همان‌طور که می‌توانید باور نتوانستن را پرورش دهید می‌توانید از قانون جذب و انرژی مثبت به‌وسیله‌ی قدرت سؤالات استفاده کنید.

    پیشنهاد می‌کنم این مطلب را هم بخوانید: تعریف و عملکرد دقیق قانون جذب کائنات

    کار سختی پیش رویتان نیست؛ کافی است به‌جای سؤال بالا از خودتان بپرسید: چگونه می‌توانم این کار را انجام دهم و آنگاه مغز شما راه را جلوی پایتان می‌گذارد.

    نکته‌ی خیلی مهم این است که نیازی نیست که به دنبال جواب بروید شما فقط سؤال بپرسید و جواب را به عهده‌ی ضمیر ناخودآگاه بگذارید.

    به یاد داشته باشید فقط آن چیزهایی را خواهید یافت که در جست‌وجوی آن‌ها هستید. سؤال پرسیدن یک‌راه فوق‌العاده برای تغییر کانون توجه است. در پایان این مطلب پرسش‌هایی را آورده‌ام که آنتونی رابینز به آن‌ها می‌گوید پرسش‌های کوانتومی و واقعاً قدرت بی‌نظیری دارند.

    اندیشیدن همان پرسش و پاسخ است

    این قسمت چالش بزرگی است و احتمالاً مقاومت زیادی را در شما برمی‌انگیزد ولی واقعیت است.  کل واقعیت زندگی را چیزهایی که بر آن متمرکز شدید می‌سازد. کافی است همین الآن صفحه حوادث روزنامه‌ها را بخوانید تا ببینید چه حس بدی به شما دست می‌دهد.

    اگر می‌خواهیم واقعیت زندگی خود را تغییر دهیم باید کانون توجه خود را تغییر دهیم و اگر می‌خواهیم کانون توجه را تغییر دهیم باید سوالاتی متفاوت از خود بپرسیم.

    سوالات کوانتومی

    اندیشیدن کاری به‌جز پرسش و پاسخ متوالی نیست. شما وقتی فکر می‌کنید که یک کار را انجام دهید و درباره‌ی آن می‌اندیشید سریع مغز شما شروع به سؤال پرسیدن می‌کند: آیا از پس آن برمی‌آیم؟ اگر بتوانم انجامش دهم چه می‌شود؟ توانایی انجامش دارم؟ چگونه انجامش دهم و … و همین سؤالات و جواب آن‌ها باعث به وجود آمدن حس اعتمادبه‌نفس یا ترس در شما می‌شود. یعنی شما زمانی که دارید می‌اندیشید درواقع دارید سوالاتی می‌پرسید و پاسخ آن‌ها را تحلیل می‌کنید.

    پرسش‌هایتان را تغییر دهید تازندگی‌تان تغییر کند

    قانون جذب کار می‌کند؟ نمی‌دانم شما به قانون جذب اعتقاددارید یا خیر ولی چه بخواهید و چه نخواهید کانون توجه شما زندگی شمارا می‌سازد. رویدادهای زندگی مهم نیستند بلکه تعبیر و تفسیر آن‌ها و نوع برخورد با آن‌ها مهم هستند.

    تعبیر و تفسیر یعنی چه؟ واژه‌ای مهم است ولی واقعاً معنای آن چیست؟ رویدادهای زندگی‌مان را چگونه تعبیر و تفسیر می‌کنیم؟ چگونه می‌توانیم واژه‌ی تفسیر را ساده توضیح دهیم؟ همین الآن که خواستم تفسیر را توضیح دهم مجبور شدم ناخواسته یک‌رشته سؤال از خود بپرسم. تفسیر یعنی همین! رشته سوالاتی که از خود می‌پرسیم. آیا تفسیر چیزی جز پرسیدن سؤال است؟ حتی برای زیر سؤال بردن فکر قبلی هم مجبوریم سؤال بپرسیم.

    ممکن است من از یک شرکت اخراج شوم (یک اتفاق به‌ظاهر بد). خیلی تفاوت دارد که من‌بعد از اخراج کدام‌یک از این سؤالات را از خود بپرسم:

    ۱- چرا رئیسم با من این‌گونه برخورد کرد؟ چرا هیچ‌کس قدر کار من را نمی‌داند؟ حالا زندگی‌ام چه می‌شود؟

    ۲- چه‌کار کنم که این موقعیت بهترین موقعیت زندگی‌ام شود؟ چه‌کاری می‌توانم انجام دهم تا چند برابر شغل قبلی‌ام اعتبار و پول بسازم؟

    جالب اینجاست که طبق قانون جذب رشته‌ی افکار پشت سر هم می‌آید. شما اگر چند سؤال اول را مثبت بپرسید کمک بزرگی به خودتان کرده‌اید.

    تکرار

    مجبورم یک نکته را دوباره تکرار کنم. اگر از کل این مطلب همین یک خط را ملکه‌ی ذهنتان کنید معجزه را در زندگی‌تان خواهید دید. “هر پرسشی بکنید، پاسخی برای آن خواهید یافت.”

    تکرار می‌کنم: “هر پرسشی بکنید، پاسخی برای آن خواهید یافت.”

    بازهم تکرار می‌کنم: “هر پرسشی بکنید، پاسخی برای آن خواهید یافت.”

    این‌قدر این موضوع مهم است که اگر می‌توانستم کل مطلب امروز را پاک می‌کردم و فقط ۱۰۰ بار این خط را می‌نوشتم ولی بقیه مطالب هم برای درک موضوع لازم بود. تمام این صفحه نوشته شد برای همین یک خط.

    مهم نیست شما در چه شرایطی زندگی می‌کنید. ممکن است زندگی شما پر از زیبایی باشد ولی شما صبح تا شب از خود بپرسید که مشکل زندگی من کجاست؟ این پرسش زندگی زیبای شمارا نابود خواهد کرد.

    اگر از خودتان بپرسید چرا من همیشه کارها را خراب می‌کنم مغز شما خواهد گفت چون تو یک احمق هستی! ولی اگر از خود بپرسید چطور است که هر کاری که بقیه به‌سختی انجام می‌دهند برای من خیلی راحت است مغز شما خواهد گفت چون تو خیلی باهوش هستی.

    خیلی از کاربران می‌پرسند که چگونه ضمیر ناخودآگاه را برنامه‌ریزی کنیم؟ یکی از راه‌های رایگان و آسان همین قدرت سؤال است. البته سریع‌ترین راه استفاده از هیپنوتیزم است ولی نیازی نیست که حتماً از هیپنوتیزم استفاده کنید. قدرت سؤالات به شما قدرتی می‌دهد که الآن امکان ندارد حتی بتوانید آن را تصور کنید.

    دوست دارم به آن‌یک جمله که گفتم خیلی مهم است یک جمله‌ی دیگر هم اضافه کنم: یگانه تفاوت میان مردم کانون توجه آن‌هاست و پرسش یک‌راه عالی برای تغییر کانون توجه است.

    پیشنهاد می‌کنم این مطلب را هم بخوانید :چگونه مردان را جذب کنیم؟

    سؤالات لوتر کینگی

    مارتین لوتر کینگ یکی از رهبران بزرگ تاریخ است. مارتین پیوسته از خود می‌پرسید: “چگونه می‌توانم بین سیاه‌پوستان و سفیدپوستان برابری ایجاد کنم؟” الآن شاید این مسئله طبیعی و عادی باشد ولی سیاه‌پوستان در آمریکا حتی حق نشستن روی صندلی اتوبوس را نداشتند. چگونه یک نفر توانست با یک فرهنگ مقابله کند؟ باقدرت سؤال.

    سوالات کوانتومی

    در این قسمت چند مدل سؤال را برای شما کاربران گرامی سایت قانون جذب پرورش افکار آماده کردم که با استفاده از آن‌ها طی چند روز تغییرات کوچک را در زندگی خود حس خواهید کرد و سپس بعد از چند هفته معجزات به سراغ شما خواهند آمد.

    اگر اتفاقی ناخواسته برای شما افتاد:

    ۱- آیا این اتفاق ۶ ماه دیگر اهمیت دارد؟ اگر جواب خیر است این سؤال را بپرسید اگر ۴ سال دیگر این موضوع بی‌اهمیت است به‌ جای ۶ ماه ۴ سال را قرار دهید.

    ۲- من این موضوع را نمی‌خواهم، پس چه چیزی می‌خواهم؟ حال خلاف اتفاقی که برایتان افتاده است می‌شود جواب شما.

    مثلاً یک نفر پشت سر من صحبتی کرده که من را ناراحت کرده است. سؤال من این می‌شد: من نمی‌خواهم کسی پشت سرم بد بگوید پس چه چیزی می‌خواهم؟ می‌خواهم همه در همه حال از خوبی‌های من حرف بزنند. من انسان خوبی هستم و همه روی خوبی‌های من تمرکز دارند

    البته نیازی نیست شما جواب دهید شما فقط سؤال را بپرسید و بقیه کار را به ضمیر ناخودآگاه بسپارید.

    یکی از جادویی‌ترین سؤالات ممکن

    یکی از سوالاتی که من هر وقت از خودم می‌پرسم یا برای کسی می‌خواهم تعریف کنم قند توی دلم آب می‌شود این است:

    چه می‌شود اگر …

    مثلاً می‌خواهم درآمدم را ۳ برابر کنم ولی راهی به نظرم نمی‌رسد. حال از خودم می‌پرسم چه می‌شود اگر درآمدم سه برابر شود؟ چرا این سؤال این‌ قدر مهم است؟ چون مغز شما دنبال جواب می‌رود و به شما می‌گوید که چه اتفاقاتی می‌افتد اگر من درآمدم سه برابر شود و چه چیزی بهتر از این؟ مگر قرار نیست ما با تمام وجود اهدافمان را حس کنیم تا به آن‌ها برسیم؟ وقتی من جواب سؤال چه می‌شود اگر را بدهم یعنی دارم تک‌تک اتفاقاتی که بعد از سه برابر شدن درآمدم برایم می‌افتد را به یاد می‌آورم و حس می‌کنم.

    سؤال صبحگاهی

    یک سؤال خوب هم برای بیدار شدن برایتان قرار می‌دهم. دقیقا بلافاصله بعد از بیدار شدن این سؤال را از خودتان بپرسید:

    چرا من خیلی خوشبختم؟

    این سؤال تمرکز شما را روی خوبی‌های زندگی‌تان می‌برد که به خاطر آن‌ها احساس خوشبختی می‌کنید و سپس احساس خوب = اتفاقات خوب

    امیدوارم که مطلب امروز برای شما مفید بوده باشد. بی‌صبرانه منتظر خواندن نظرات شما هستم.

    حتماً در قسمت پایین نظر بدهید و این مطلب را در گوگل پلاس و فیس بوک شیر کنید تا با کمک شما ما در گوگل محبوب شویم

    امیر شریفی

    منبع مطلب : www.parvaresheafkar.com

    مدیر محترم سایت www.parvaresheafkar.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.

    چطور سوال های بهتری بپرسیم؟ هنر پرسشگری حرفه‌ای [۵ راهکار]

    چطور سوال های بهتری بپرسیم؟ هنر پرسشگری حرفه‌ای [۵ راهکار]

    چگونه سوال پرسیدن، نصف خرد است. این که شما بتوانید پرسش خوب مطرح کنید و پرسشگر توانایی باشید، خرد و هوش شما را به نمایش می‌گذارد. افرادی که خوب سوال می‌کنند، معمولا پاسخ های دقیق و بهتر برای سوالات خود پیدا می‌کنند. فهمیدن درست سوال، بخشی از پاسخ را درون خود دارد.

    خوب سوال کردن، محصول خوب مطالعه کردن و ماحصل هنر شفاف زیستن است. برای عالم شدن، باید خوب نگاه کرد و خوب سوال کرد. سوال خوب پرسید تا جواب خوب دریافت کرد.

    پدیدار شناس ها همواره به این نکته تاکید می‌کنند که ذهن فریبکار ما، معمولا به دنبال چرا ها است تا به دنبال چطور ها و چگونه ها. ما عاشقان why هستیم تا مشتاقان how ها. به نظر می رسد بخشی از مشکلات ما در زندگی و چالش هایی که با آن روبرو می شویم و روی درآمد و تحصیلات و سبک زندگی و کسب و کار و مختصات ارتباط ما با دیگران را تاثیر می‌گذارد، به نوع سوال پرسیدن ما باز می‌گردد.

    قرار نیست هر پرسشی را با دیگران مطرح کنیم تا تبدیل به پرسش ما بشود. همین که در ذهن ما نقش می بینند و ساعت ها و ماه ها و سال ها فکر ما را درگیر می کند کافی است. اگر قرار است این همه چسبندگی ذهنی با یک چرا در ذهن ما خلق شود و آخر هم فرجامی نداشته باشد، چرا پرسشی که با چطور و چگونه آغاز می شود را در ذهن پرورش ندهیم تا کنکجاوی ما به سمت یافته های مختلف، هدایت شود؟

    کارآفرینان بزرگ و تاریخ سازان، روی چطور و چگونه خیلی بیشتر از چرا، تمرکز کرده اند و از ایلان ماسک تا جف بزوس و گیتس و گاندی، مصداق دنیای اعجاب انگیز چطور ها هستند.

    ما انسان ها، موجوداتی تجربه‌گرا هستیم. یعنی وقتی که پدیده‌ای جدید را تجربه میکنیم، در مغز ما نتایج ثبت میشوند و از آن نتایج در برخورد با پدیده‌های جدید استفاده می‌کند. در واقع وقتی ما یک سوال را با چرا شروع می‌کنیم، مغز دنبال جواب در تجربیات گذشته میگردد و یه قولی به history مغز ما رجوع می کند. چرا فلان اتفاق افتاد؟ چرا فلان حکومت ساقط شد؟ چرا در فلان امتحان نمره  قبولی نگرفم؟ چرا من آدم موفقی در بورس نیستم؟ چرا اینقدر زشتم؟ چرا مردم اینقدر بی‌تفاوت شدند؟ و… پاسخ تمام این سوالات در گذشته است.

    اما می‌توان این گونه فکر کرد که چطور میتوانستیم از رخداد فلان واقعه جلوگیری کنیم؟ چطور یک حکومت می‌توانست از مشکلات خارج شود؟ چطور نمره قبولی بگیریم؟ چطور بورس باز حرفه ای باشیم؟ چطور خود زشت پنداری نکنیم؟ چطور به دیگران کمک کنیم؟ چگونه دیگران بی تفاوت شدند؟ پاسخ به این سوالات ذهن را درگیر فهم مطالب جدید و جذاب می‌کند تا یافته های خوب پیدا کند.

    همان‌گونه که در بالا اشاره کردم جواب سوال‌هایی که با چرا شروع میشوند در گذشته هستند و دلیل و چرایی یک اتفاق و پدیده را بیان می‌کنند و بستگی به نوع تجربیات ما دارد.

    وقتی از شما سوال می شود که چرا شما بورس باز نیستی، سریع این پاسخ ها را ردیف می کنید که چون پدر و مادر من بورس باز نبودند و برادرم در بورس ضرر هنگفتی کرد و من ریسک پذیر نیستم و حوصله یادگیری بورس و معاملات پیچیده و سخت آن را ندارم و کلا هم متولدین ماه من، بدشانس هستم، لذا بیخیال بورس و بورس بازی شدم!

    شما در واقع با این پاسخ ها، تلاش کردید بر ترس الکی خود سرپوش گذاشته و آن را پنهان کنید و خود را بخاطر فرار از مطالعه چند کتاب، یک عمر از درآمدهای شیرین بورس محروم کنید و گذشته نگری کنید. اما در مقابل، شما برای پاسخ به این سوال که چطور می ‌توانید بورس باز شوید، پاسخ های رگباری ندارید!

    نیاز به تامل است و شما باید خوب فکر کنید و خوب مطالعه کنید و با آدم های جدید که ریسک پذیر و شجاع و آگاه هستند، آشنا شوید. حتی اگر بورس باز هم نشوید، کوله باری از اطلاعات را برای شما به ارمغان می آورد که حداقل نتیجه اش، رهایی از ذهن فریبکار درباره بورس و بورس بازی است که ۷۰ میلیون ایرانی، امروزه گرفتارش هستند.

    متاسفانه ما هرگز یاد نگرفتیم که درست سوال بپرسیم و تقریبا تمام سوالات خودمان را با چرا شروع میکنیم. تا طرز درست فکر کردن را از همان کودکی به بچه‌ها یاد ندهیم، کلکسیونی مملو از چراها در ذهن میلیونها ایرانی نقش می‌بندد و کسی به فکر چطورها نیست و اوضاع همینی می شود که می‌بینیم!

    خوب پرسیدن را یاد بگیریم. این مهارت را فراگرفته و با مهارت های تفکر نقاد آشنا شویم. کتاب آشنایی با هنر پرسشگری نوشته لیندا الدر و کتاب های دیگری درباره تفکر نقاد و تکنولوژی فکر و شفاف اندیشیدن را مطالعه کنیم. شب یلدا و نوروز، وقت خوبی است در این باره با اهالی خانواده و اقوام و دوستان صحبت کنیم.

    حتما بخوانید:  چرا ایرانی ها زود عصبانی میشوند

    منبع مطلب : rooziato.com

    مدیر محترم سایت rooziato.com لطفا اعلامیه بالای سایت را مطالعه کنید.

    جواب کاربران در نظرات پایین سایت

    مهدی : نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.

    میخواهید جواب یا ادامه مطلب را ببینید ؟
    نازنین فاطمه اسماعیلی 3 ماه قبل
    0

    چه کسانی یا چه راههایی می توانیم پاسخ مناسب برای پرسش های مان پیدا کنیم

    نازنین فاطمه اسماعیلی 3 ماه قبل
    0

    از چه کسانی یا چه راه هایی می توانیم پاسخی مناسب برای پرسش های مان پیدا کنیم

    علی آذرمهان 2 سال قبل
    0

    ازچه چه کسانی یاازچه دلهای میتوانیم پاسخی برای پرسشهایمان پیداکنیم

    علی آذرمهان 2 سال قبل
    0

    جواب سوال ازچه کسانی

    مهدی 2 سال قبل
    0

    نمیدونم, کاش دوستان در نظرات جواب رو بفرستن.

    برای ارسال نظر کلیک کنید